نمایش بسیار تاثیرگذار و ارزشمندی بود.طراحی صحنه با استفاده از نمادها سعی در القای هرچه بیشتر مفاهیم به مخاطب داشت. استفاده از آینه دورتادور صحنه بر بعد، عمق ،در عین حال شکنندگی و تکثر خرد انسانی تاکید می کرد. تخته متحرک در وسط صحنه که به سقف آویزان بود به نوعی احساس تعلیق،سرگردانی و سردرگمی انسان در زمان و تزلزل او در مکان را منتقل می کرد. نوار پارچه ای زردرنگی که در بروشور نمایش پنهان شده بود را بسیار دوست داشتم. رنگ زرد به دلیل مقدار زیاد نوری که منعکس می کند در مدت زمان طولانی بیشتر از سایر رنگها چشم را خسته می کند و میتواند باعث چشم درد یا در حالت های خاص از دست دادن بینایی گردد و با نظر به اینکه موضوع
نمایش درباره خرد و خردمندی است این سوال پیش می آید که آیا خرد میتواند زردرنگ باشد؟
آیا انسان از آگاهی زیاد(خردمندی)در انتها به سردرگمی و تعلیق میرسد؟
و از روشنایی زیاد به نابینایی مطلق؟
ودر آخر
" آنگاه که خرد را سودی نیست ، خردمندی دردیست "