بعنوان کسی که تماشای تئاتر برایش هرگز شوخی نبوده و نیست و همیشه آنقدر جدی بوده و هست که اغلب یک نفره به تماشای اجراها می نشینم و معمولا بسیار کم در اوقات تماشا می خندم، چه کار قبلی این گروه (کمدی استشمامات) و چه کمدی اتفاقات برایم قصه ای جدا دارند،
کمدی اتفاقات متنی به زبان کمدی در ستایش و احترام تئاتر و تئاتریهای واقعیست و نمایانگر و گوینده مظلومیت و در عین حال قدرت ویژه تئاتر است،
کمی نمک ایرانی هم جاهایی به این تئاتر در تئاتر افزوده شده و لااقل شبی که من به تماشایش نشستم بداهه هایی هم در خود داشت که انصافا شیرین از آب در آمدند و از یادم نخواهند رفت مثل گنجاندن تکیه کلام آقای صالح علا و ...
شخصیت فرماندار (با بازی پرانرژی عباس جمشیدی) که در توهمی طنزآمیز خود را بقول خودش تعتری می دانست و در عین حال تئاتر را ابزار محض سرگرمی و مسخرگی
... دیدن ادامه ››
می پنداشت،
کمدی اتفاقات خنده های بیشتری به نسبت استشمامات در خود دارد طنز بیانی و طنز موقعیت، هر دو را باهم بکار برده که حضور پررنگتر عباس جمشیدی در مقایسه با کار قبلی یکی از دلایل مهم آن است و نباید هم گذشت از نقش های کشیش ، بانکدار و تا حدی خانم معلم و دیگران
البته نمادها و سوژه اصلی استشمامات مقایسه را چندان آسان نمی کند.
باری قصدم از این نوشته ها نقد نبود و نیست و صحبت از تئاتریست که نام کمدی را درست تر یدک می کشد در روزگاری که کم نیست لودگی های یکسر و بی سری که داعیه کمدی و طنز دارند، در روزگاری که تئاتر حال و وضع چندان درخور و خوشی ندارد اما با همان حالش امشب شب سردی بود که از او براستی چه گرم بودم
زنده باد تئاتر
آخرین لحظات 30 آبان 1394 خورشیدی