در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بابک نیستانکی درباره نمایش بهمن: اجرای خوبی بود و دوستش داشتم گفتنیها رو دوستان گفتند فقط تعدای پرس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:22:24
اجرای خوبی بود و دوستش داشتم

گفتنیها رو دوستان گفتند فقط تعدای پرسش مطرح میکنم تا با هم به آنها بیندیشیم:
این اجرا کاملا قابل نقد و تحلیل از منظر جامعه شناسی و جامعه شناسی سیاسی هست: درسته که در ظاهر اجرا به مشکلات یک گروه تئاتر آن هم ساعاتی قبل از اجرای عمومی میپردازه اما گاه به اشاره و گاه به صراحت این مسأله رو تبیین میکنه که سانسور و فضای بسته و تحمیل نظرات حاکمیت به مردم، جامعه رو دچار چه معضلاتی پیچیده ای و لاینجلی میکنه، دقت کنید که در هیچ لحظه ای حتی به امکان مذاکره با هیأت نظارت اشاره نمیشه. گویی اساسا ساختار قدرت و مناسبات اجتماعی چنین تعریف شده که مطلقا امکان اعتراض و دادخواهی در برابر ناظران وجود ندارد؟ آیا شاهد انواع دیگری از همین نوع نظارت در کشورمان نیستیم؟ چرا کارگردان (با بازی سیما تیرانداز) از برقراری دیالوگ با کرم (نظافتچی سالن) که آمده است سالن را تی بکشد عاجز است؟ مگر کار کارگردان درک شخصیتهای گوناگون و حتی تفیهیم آنها به بازیگران تئاتر نیست؟ چرا مدیر تئاتر آقای فرجامی انقدر متناقض رفتار میکند و حرف میزند؟ اول میگوید گروه و کارگردان ممیزیهای اعلام شده را رعایت نکردند و باید سرزنش شوند بعد میگوید من از خود شما هستم اما سپربلای شما بعد میگوید حالا انقدر ما و شما نکیند! و در آخر تنها به این دلیل بروشور نمایش را میگیرد تا صراحتا گروه را تهدید کند. او از "تزلزل جایگاه تئاتر در کشور" حرف میزند در حالی که خود شخصیتی پرنوسان و غیرقابل اعتماد است چرا حتی برای یک لحظه هم فرض را بر این نمگیذارد که کارگردان حقیقت را میگوید و خدای ناکرده! بازبینها اشتباه میکنند یا خلاف واقع میگویند؟ چرا بعد از رفتن آقای ... دیدن ادامه ›› فرجامی، کاگردان تئاتر میگوید: اگر تو یک روز غر نزنی من هفتاد نفر را غذا خواهم داد (کفاره) در حالی که همین لحظاتی پیش برای رسیدن به زبان مشترک با مدیر آشکارا مذهبی تئاتر، صحبت از قربانی شدن اسماعیل به دست ابراهیم بود و ..... این بهره گیری از استعاره های مذهبی چه کارکردی دارند؟ آیا کارگردان با بکار بردن کلامی متضمن مفهوم کفاره تسلیم شدن خود در برابر خواستهای مسئولین و کوتاه اومدن از همه ایده آلهای هنری خود را اعلام میکند؟ مدیر تئاتری میگوید بعد از "حادثه" او بر این مسند نشسته کدام حادثه ظرف سالهای اخیر اینچنین مناسبات اجتماعی ما را دگرگون کرده و دیالوگ بین مسئولین و قشرهای گوناگون جامعه را سخت و حتی ناممکن کرده است؟

کارکرد بعضی میزانسنها را متوجه نشدم: انتظار داشتم وقتی نویسنده حرف از سلاخی شدن نمایشنامه اش میزند او بر صندلی چرخدار بنشیند، (سانسور چگونه درام نویسی ایران را ظرف سالهای اخیر علیل کرده) همینطور وقتی بازیگری از اینکه شخصیتش با این سانسور سنگین کاملا نابود شده اما این اتفاق نیفتاد و من منطق خاصی برای نشستن بازیگران بر صندلی چرخدار نیافتم. همینطور کشیده شدن پرده ها در صحنه های آخر نمایشنامه زیبا بود اما من منطقی برای آن نیافتم اگر کسی در این مورد چیزی به نظرش میرسد بفرماید تا بنده هم بیاموزم اما یک آموزه کارگردانی تئاتر: میزانسنها تنها برای زیبایی صحنه و اجرا نیستند هر میزانسن باید افشا کننده و بعد دهنده باشد یعنی میزانسن هر صحنه باید مفهومی عمیق و پنهان از دل نمایشنامه یا جنس رابطه ای که شخصیتها با هم در آن صحنه برقرار میکنند یا مفهومی پنهان در آن لحظه دراماتیک را به زیباترین شکل ممکن نشان دهد به نحوی که تماشاگر علاوه بر لذت دیداری به شگفتی و تفکر نیز وادار شود. صرف زیبایی برای انتخاب میزانسنها کافی نیست و ممکن است تماشاگر را حتی سردرگم کند
راستی این گروه تاتری چه نمایشنامه ای را میخواستند اجرا کنند؟ ما تنها آن صحنه را دیدیم که پسری بیست ساله در جستجوی مادری که هیچ چیز درباره آن نمیداند به خانه یک روسپی آمده چرا "افروز فروزند" از این اجرا تنها این یک صحنه را به ما نشان میدهد علاوه بر اینکه به ما نشان میدهد ممیزان چطور این صحنه را بی رحمانه حذف کردند مگر این صحنه بیان کننده چه وضعیتی در جامعه ماست یا چه وضعیتی درون خود این گروه تئاتری؟ سرگشتگی؟ روسپی گری؟ در جستجوی گمشده ای بودن؟ همه اینها و چیزهایی دیگر؟ ............

خلاصه اجرای خوبی بود بازیها و نور و دکور و بویژه متن و پرداخت آن هوشمدانه و حساب شده بود و جای چند بار دیدن را دارد بویژه که به نظرم جزئیات فراوانی در آن در نظر گرفته شده بود
سلام جناب نیستانکی. بنده از طرف اعضای گروه بهمن بابت این دید دقیق شما سپاسگزارم و متشکرم که نظراتتون رو در این صفحه منعکس کردید.
فقط لازم دانستم مطلبی رو خدمت شما و سایر تماشاگران عرض کنم. شما به دیالوگی در نمایش اشاره فرمودید که ظاهرن اشتباه شنیدید. مدیر میگوید که از بد حادثه بر این مسند نشسته نه (از بعد از حادثه).
۰۵ دی ۱۳۹۴
سپاس بابت توجهتون آقای عبدی عزیز
پس آن تفسیر و تأویل بنده اشتباه بود و ناشی از اشتباه در شنیدن
به شما و گروهتون بویژه خانم فروزند تبریک میگم بابت درک درست و تحلیل عمیق شرایط جامعه و بازنمایی جالب آن بر صحنه
امیدوارم شاهد اجراهای بهتری از همین گروه در آینده باشیم
۰۵ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید