در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بابک نیستانکی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:08:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
واقعا اجرای خوبی بود. البته بعد از کمرنگ شدن حضور آقای می سی سی پی در چهل دقیقه آخر ریتم کمی کشدار میشه که میشد با دارماتورژی خوب این بخش کوتاهتر بشه. فاصله گذاری برشتی و بازیها و حال و هوای اغراق شده و تئاتریکال و اکسپرسیونیستی کار خوب کارگردانی شده بود. درآوردن نمایشنامه های دورنمات کار سخیته بویژه با اون موقعیتهای شگرف و تامل برانگیزش تبریک به کارگردان و گروه تولید
آشکارا بسیاری از ارجاعات تاریخی اثر که به تاریخ انگلستان برمیگرده برای من مخاطب ایرانی جز با مطالعه و پژوهش بیرون از سالن تئاتر قابل فهم نیست. حتی اگر این نمایشنامه به فارسی ترجمه و چاپ بشه(که نمیدونم شده یا خواهد شد) باید در زیر بسیاری از صفحات چه بسا بیشتر از خود متن، پانویس آورده شود. از این جهت نمایشنامه سختی برای اجرا هست. از طرف دیگه نمایشنامه بسیار پرگو و حراف هست اما گروه اجرایی بویژه کارگردان به خوبی این چالشها رو شناسایی کردند و با کار خلاقانه در هنگام تمرین بیشترین و بعضا خلاقانه ترین میزانسنها رو به تئاترشون بخشیدند. البته گاهی میزانسنها آنچنان خلاقانه و رها هستند که من مخاطب در بار اول هم مجذوب میشم و هم گیج! گیج از اون جهت که در پس هر میزانسن به دنبال معنایی هستم که این میزانسن به این صحنه اضافه میکند. من شخصا ارتباط بسیاری از میزانسنهای زیبای اجرا با تم و موضوع آن صحنه را نفهمیدم. شاید برای درک این موضوع نیاز به دو یا چند بار دیدن این اجرا و حتی تماشای فیلمی باشد که بر مبنای این نمایشنامه ساخته شده است.
به گروه و کارگردان تبریک میگم که بدون آوردن سلبریتیهای سینمایی و تلویزیونی در صحنه تنها به مدد صبوری، حوصله و خلاقیت در پروسه تمرین و اجرا تئاتری پرطرفدار و در خورتعمق به تماشاگر عرضه کرده اند.
پیشنهاد میکنم گروه اجرایی از یکی دو استاد تاریخ بویژه استادان فلسفه تاریخ یا استادانی که در زمینه تاریخ انگلستان تخصص دارند دعوت کنند تا اجرای اونها رو ببینند. فکر میکنم بعد از اجرا بحث و گفت و گوهای جالبی شکل بگیره
به به بابک جان، جان کلام رو گفتی. متشکرم.
۲۰ مرداد ۱۳۹۶
دقیق و کامل
۲۰ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظرم اجرای خوبی هست و حتما ارزش دیدن رو داره. بویژه برای کسانی که در تئاترها به دنبال زیبایی و شکوه گریم و طراحی صحنه و لباس و نورپردازی و موسیقی زنده و آواز هستند و خلاقانه بودن اینها و زیبایی این عناصر به وجدشون میاره کار جذابی هست. ممکنه خط اصلی داستان یعنی استحاله "هنریک هوفگن" از یک آرمانخواه کمونیست به بازیگری که روح خودشو همچون مفیستو به حزب نازی فرخته در بعضی جاها گم بشه. این هم بخاطر گوناگونی خرده پیرنگها و شخصیتهای درام هست. بازی بازیگران هم در کل روان بود اما هنوز یکدست نشده بازیگران اصلی نیاز دارن کمی بیشتر روی نقشهاشون کار کنند. با خیال راحت میشه پیشنهادش کرد گروه و بویژه کارگردان از خودشون هوشمندی و خلاقیت نشون دادند.
واقعا این شاهکار غلامحسین ساعدی قراره نمایشنامه خوانی بشه؟!
پس چرا انقدر مظلومانه و در سکوت خبری و جایی کمتر آشنا برای دوستداران تئاتر؟!
مجتبی مهدی زاده این را خواند
وحید هوبخت این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و خسته نباشید خدمت گروه اجرایی
ای کاش در بروشور و تراکت و همین صفحه به صراحت اعلام میشد که ممکن است پایان تئاتر برای تماشاگران کودک و نوجوان کمی تلخ باشد و اونو آزرده کنه همچنان که بسیاری از کودکان و نوجوانان حاضر در سالن با دیدن بدن تکه تکه شده پینوکیو روی صحنه چندان شادمان نشدند!
تقدس زدایی جالبی از کاراکتر پری مهربان کرده بودید و تلاش خوبی برای به هم ریختن این قصه مشهور البته بخشی از ذهنیت کارگردان مورد پذیرشم نیست مثلا اینکه چون چوب پینوکیو از ابتدا اشتباه آورده شده بود اون باید نابود میشد و این بار پری مهربون سعی کنه چوب درستی رو بیاره
اوایل اجرا کمی عدم هماهنگی در بازیها بود و انچنان گرم و پرشور نبود اما در اواخر اجرا بهتر شد
امیدوارم گروه روی ضرباهنگ و بازیها بیشتر انرژی بذارن تا اجرا گرم و جذابتر بشه
موفق باشید

بابک جان موافقم اصلا این نمایش مناسب کودکان نیست و باید اعلام بشود.....
ظاهرا سعادت ندارم که با تو دوست خوبم دیداری تازه کنم
دیشب به خصوص در پایان نمایش به چهره های هراسان طفلهای معصومی نگاه می کردم که مرتب از والدین شان درباره بریدن دست و پای پینوکیو سوال می کردند :(
۲۴ بهمن ۱۳۹۴
ارادت دارم ابرشیرجان
تماشاگر کودک و نوجوان بسیار حساس است و خلق تئاتر با کیفیت برای او کاری بس دشوار و پیچیده که تنها معدودی آن هم در بعضی آثارشان از پس این مهم برآمده اند
۲۴ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیاری عزیز خسته نباشید
کمی شگفت زده شدم با دیدن صفحه این تئاتر! در حالی حتی یک مورد از نقدهای تماشاگران این تئاتر برجسته نشده که ظاهرا این نقدها زیاد خوانده شدند و از طرف تئاتربینهای قدیمی تیوال نوشته شده!
آیا بهتر نبود حداقل یکی از نقدها برجسته میشد؟!
معیار برجسته شدن نقدها را شفاف توضیح دهید چون ممکن است دیگران نیز مثل من دچار این سوءتفاهم شوند که تنها نقدهای مثبت برجسته میشوند
همیاری جان رفتند راهپیمایی :)))
۲۲ بهمن ۱۳۹۴
ولی جناب نیستانکی منتظر نظر خود تان هم هستم . سپاس از معرفی کتاب که فرمودید چون می خواستم بعد نظر تان را فرموید نظرم راجب نمایش گنجفه خد متان کوتاه عرض کنم. بازهم سپاس.
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
درحوزه نمایش نامه جناب نیستانکی کتابی تیوریک تاتر فرمودید کمی هم‌توضیح دهید نوشته کیست.سپاس.
۱۹ اسفند ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا مونولوگهای تکان دهنده ای هستند. به خوبی از زوایای گوناگون ساز و کار خشنوت علیه زنان، تاثیر ویرانگر این نوع خشونت بر روح و روان زنان و کل جامعه را افشا میکنند. بعضی تک گوییها به خوبی به ریشه های این امر میپردازند و بعضی تند و گزنده انفعال مردم در برابر این پدیده را نقد میکنند
مواجهه با این اجرا به اندازه خواندن چندین کتاب و رساله پژوهشی نگاه تماشاگر نسبت به این مساله را عمیق میکند و او را به "کنش برای توقف خشونت علیه زنان" برمی انگیزد
خسته نباشید گرم و صمیمانه به گروه اجرایی
درود آقابابک عزیز
کاش فرصتی بود درکنارشما دوستان اهل فکروتحلیل این دوکار ارزشمند رو میشد ببینیم تا باحضور جناب خامنه ای عزیز حضوری بیشتر صحبت میکردیم
به امیددیدار شما دوستان خوب ِاندیشمند
۲۲ بهمن ۱۳۹۴
خانم ثانى گرامى همیشه مشتاق دیدار شما دوست عزیز هستیم.
۲۲ بهمن ۱۳۹۴
فردا خدمتون میرسم جناب خامنه ای عزیز و مشتاق گفتگو و آموختن از نظرات ِارزشمندتان
مشتاق دیدارتون هستم
۲۳ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بسیاری از گفتنیها رو بهرنگ عزیز گفت فقط یکی دو نکته کوتاه به نظرم میرسد: شاید وقتی رفتارهای قشر بورژوا با نشانه های امروزین آن مانند سلفی گرفتن با موبایل، پارتیهای شبانه و غیره نقد میشود در مخاطب این انتظار تقویت شود که راه مبارزه و آرمانخواهی نیز با توجه به مقتضیات جامعه امروز پیشنهاد شود و ماهی سیاه کوچولو به جای تفنگ قلم یا دوربین فیلمبرداری یا کتاب در رست داشته باشد همچنان که جوانان آرمانخواه و نواندیش کنونی جامعه ما با اینها بیشتر عجین هستند یا باید باشند. اما چنین تغییری بسیاری از مناسبات درام و اجرا را به هم میریخت مثلا بدیهی است که با کتاب نمیشود پلیکان را کشت. اینجا نقطه ای هست که کارگردان و گروه اجرایی موضع خود را تعیین کردند که تا چه حد میخواهند اصل قصه را امروزین کنند و در چه محدوده هایی باقی بمانند.

صحنه ای که افرادی با ماسک روی صورت(نماد مرغ ماهیخوار) میایند و ماهی سیاه کوچولو را با چراغ قوه از داخل تماشاگران میابند و او را بازداشت میکنند بسیار خلاقانه و پرمعنا یافتم

اجرای خوبی بود و به گروه اجرایی خسته نباشید میگویم. تماشای آن میتواند لذتبخش و تفکربرانگیز باشد
بابک جان خوشحالم که می خوانمت .... بیشتر و بیشتر به تماشای این اثر ترغیب شدم رفیق فکورم
۲۲ بهمن ۱۳۹۴
ممنون آقای نیستانکی عزیز
لطف کردید که تشریف آوردید و برایمان نظرتان را نوشتید.
۲۲ بهمن ۱۳۹۴
ارادت دارم ابرشیر و آقای خامنه ای عزیز و گرانقدر
۲۲ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای خوبی بود و به خوبی طنز سیاه نمایشنامه در اجرا درآمده بود
این تئاتر به شدت جای نقد روانشناختی و جامعه شناختی داره از عقده دست قطع شده تا چمدانی پر از دست و پله های اضطراری هتل و کاکاه سیاه و منگولها همگی کارکردی نمادین دارند و بسیار قابل تاویل و تفسیر هستند
همه این جزئیات در فضایی به شدت مفرح و گروتسک ارائه میشود. تماشاگر در بسیاری از لحظات بین خنده و اضطراب گیر می افتد
در کل تماشای این تئاتر را پیشنهاد میکنم
همین الآن مصاحبه با خانم فروزند را که در همین صفحه بارگذاری شده شنیدم
حاوی نکات بسیار جالب و دقیقی بود و فهمیدم که آن پرده ها که در دقایق آخر اجرا کشیده میشوند و تماشاگر از بین آنها اجرا را میبیند نشانه چه بودند و چه معنایی داشتند
پیشنهاد میکنم بعد از دیدن تئاتر این مصاحبه را دقیق گوش کنید چون بسیاری از جزئیات هنری کار را توضیح میدهد و رمزگشایی میکند
بابک  جان واجب است نمایش را حتما تماشا کنم.....سپس نوشته های شما دوستان خوبم را بخوانم و بعد این مصاحبه را گوش خواهم داد...ممنون
۰۷ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای خوبی بود و دوستش داشتم

گفتنیها رو دوستان گفتند فقط تعدای پرسش مطرح میکنم تا با هم به آنها بیندیشیم:
این اجرا کاملا قابل نقد و تحلیل از منظر جامعه شناسی و جامعه شناسی سیاسی هست: درسته که در ظاهر اجرا به مشکلات یک گروه تئاتر آن هم ساعاتی قبل از اجرای عمومی میپردازه اما گاه به اشاره و گاه به صراحت این مسأله رو تبیین میکنه که سانسور و فضای بسته و تحمیل نظرات حاکمیت به مردم، جامعه رو دچار چه معضلاتی پیچیده ای و لاینجلی میکنه، دقت کنید که در هیچ لحظه ای حتی به امکان مذاکره با هیأت نظارت اشاره نمیشه. گویی اساسا ساختار قدرت و مناسبات اجتماعی چنین تعریف شده که مطلقا امکان اعتراض و دادخواهی در برابر ناظران وجود ندارد؟ آیا شاهد انواع دیگری از همین نوع نظارت در کشورمان نیستیم؟ چرا کارگردان (با بازی سیما تیرانداز) از برقراری دیالوگ با کرم (نظافتچی سالن) که آمده است سالن را تی بکشد عاجز است؟ مگر کار کارگردان درک شخصیتهای گوناگون و حتی تفیهیم آنها به بازیگران تئاتر نیست؟ چرا مدیر تئاتر آقای فرجامی انقدر متناقض رفتار میکند و حرف میزند؟ اول میگوید گروه و کارگردان ممیزیهای اعلام شده را رعایت نکردند و باید سرزنش شوند بعد میگوید من از خود شما هستم اما سپربلای شما بعد میگوید حالا انقدر ما و شما نکیند! و در آخر تنها به این دلیل بروشور نمایش را میگیرد تا صراحتا گروه را تهدید کند. او از "تزلزل جایگاه تئاتر در کشور" حرف میزند در حالی که خود شخصیتی پرنوسان و غیرقابل اعتماد است چرا حتی برای یک لحظه هم فرض را بر این نمگیذارد که کارگردان حقیقت را میگوید و خدای ناکرده! بازبینها اشتباه میکنند یا خلاف واقع میگویند؟ چرا بعد از رفتن آقای ... دیدن ادامه ›› فرجامی، کاگردان تئاتر میگوید: اگر تو یک روز غر نزنی من هفتاد نفر را غذا خواهم داد (کفاره) در حالی که همین لحظاتی پیش برای رسیدن به زبان مشترک با مدیر آشکارا مذهبی تئاتر، صحبت از قربانی شدن اسماعیل به دست ابراهیم بود و ..... این بهره گیری از استعاره های مذهبی چه کارکردی دارند؟ آیا کارگردان با بکار بردن کلامی متضمن مفهوم کفاره تسلیم شدن خود در برابر خواستهای مسئولین و کوتاه اومدن از همه ایده آلهای هنری خود را اعلام میکند؟ مدیر تئاتری میگوید بعد از "حادثه" او بر این مسند نشسته کدام حادثه ظرف سالهای اخیر اینچنین مناسبات اجتماعی ما را دگرگون کرده و دیالوگ بین مسئولین و قشرهای گوناگون جامعه را سخت و حتی ناممکن کرده است؟

کارکرد بعضی میزانسنها را متوجه نشدم: انتظار داشتم وقتی نویسنده حرف از سلاخی شدن نمایشنامه اش میزند او بر صندلی چرخدار بنشیند، (سانسور چگونه درام نویسی ایران را ظرف سالهای اخیر علیل کرده) همینطور وقتی بازیگری از اینکه شخصیتش با این سانسور سنگین کاملا نابود شده اما این اتفاق نیفتاد و من منطق خاصی برای نشستن بازیگران بر صندلی چرخدار نیافتم. همینطور کشیده شدن پرده ها در صحنه های آخر نمایشنامه زیبا بود اما من منطقی برای آن نیافتم اگر کسی در این مورد چیزی به نظرش میرسد بفرماید تا بنده هم بیاموزم اما یک آموزه کارگردانی تئاتر: میزانسنها تنها برای زیبایی صحنه و اجرا نیستند هر میزانسن باید افشا کننده و بعد دهنده باشد یعنی میزانسن هر صحنه باید مفهومی عمیق و پنهان از دل نمایشنامه یا جنس رابطه ای که شخصیتها با هم در آن صحنه برقرار میکنند یا مفهومی پنهان در آن لحظه دراماتیک را به زیباترین شکل ممکن نشان دهد به نحوی که تماشاگر علاوه بر لذت دیداری به شگفتی و تفکر نیز وادار شود. صرف زیبایی برای انتخاب میزانسنها کافی نیست و ممکن است تماشاگر را حتی سردرگم کند
راستی این گروه تاتری چه نمایشنامه ای را میخواستند اجرا کنند؟ ما تنها آن صحنه را دیدیم که پسری بیست ساله در جستجوی مادری که هیچ چیز درباره آن نمیداند به خانه یک روسپی آمده چرا "افروز فروزند" از این اجرا تنها این یک صحنه را به ما نشان میدهد علاوه بر اینکه به ما نشان میدهد ممیزان چطور این صحنه را بی رحمانه حذف کردند مگر این صحنه بیان کننده چه وضعیتی در جامعه ماست یا چه وضعیتی درون خود این گروه تئاتری؟ سرگشتگی؟ روسپی گری؟ در جستجوی گمشده ای بودن؟ همه اینها و چیزهایی دیگر؟ ............

خلاصه اجرای خوبی بود بازیها و نور و دکور و بویژه متن و پرداخت آن هوشمدانه و حساب شده بود و جای چند بار دیدن را دارد بویژه که به نظرم جزئیات فراوانی در آن در نظر گرفته شده بود
سلام جناب نیستانکی. بنده از طرف اعضای گروه بهمن بابت این دید دقیق شما سپاسگزارم و متشکرم که نظراتتون رو در این صفحه منعکس کردید.
فقط لازم دانستم مطلبی رو خدمت شما و سایر تماشاگران عرض کنم. شما به دیالوگی در نمایش اشاره فرمودید که ظاهرن اشتباه شنیدید. مدیر میگوید که از بد حادثه بر این مسند نشسته نه (از بعد از حادثه).
۰۵ دی ۱۳۹۴
سپاس بابت توجهتون آقای عبدی عزیز
پس آن تفسیر و تأویل بنده اشتباه بود و ناشی از اشتباه در شنیدن
به شما و گروهتون بویژه خانم فروزند تبریک میگم بابت درک درست و تحلیل عمیق شرایط جامعه و بازنمایی جالب آن بر صحنه
امیدوارم شاهد اجراهای بهتری از همین گروه در آینده باشیم
۰۵ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در این صفحه پوستر فیلم های بخش مسابقه ملی «سینماحقیقت» را گذاشتند
بعضیهاشون واقعا طراحی و گرافیک زیبا و جالبی دارند و آدم رو جذب میکنن که به تماشای فیلمش بنشینه

http://www.irandocfest.ir/fa/doc/news/1249/%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D9%87-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA
مستند بلند «پدربزرگم آلنده» بهترین فیلم مستند جشنواره کن 2015
سینما فلسطین (1) دوشنبه 23 آذر ساعت 21:45


مستند «معصومه» به کارگردانی سونا مقدم
به آسیب‌های قربانیان اسیدپاشی می‌پردازد
سینما فلسطین (1) پنجشنبه 26 آذر ساعت 16


فیلم مستند «محاکمه» به کارگردانی سیداحسان عمادی
تمرکز در فیلم «محاکمه»، روی اتفاقات شب کودتا تا پایان دادگاه بدوی دکتر محمد مصدق است
سینما فلسطین (2) سه شنبه 24 آذر ساعت 22
مرسی از خبررسانی
۱۹ آذر ۱۳۹۴
برای تماشای فیلم ها باید بلیت تهیه کرد یا مثل چشنواره فیلم های کوتاه رایگانه؟
۲۱ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چند فیلمی که تماشای آن را پیشنهاد میکنم

فیلم مستند «من ناصر حجازی هستم» به کارگردانی نیما طباطبایی و تهیه‌کنندگی امیر رفیعی
سینما فلسطین (1) یکشنبه 22آذرماه ساعت 20


فیلم مستند «گزارشی از ماناسلو» به کارگردانی رضا توفیق جو و تهیه کنندگی احسان رسول اف
سینما سپیده (2) شنبه 28 آذرماه ساعت 17:30
خلاصه داستان فیلم: در سال ۲۰۱۲ سه نفر از کوهنوردان ایرانی قصد صعود به قله ماناسلو را دارند؛ ... دیدن ادامه ›› آنها قله را فتح می کنند، اما در راه بازگشت با حادثه ای انسانی مواجه می شوند

فیلم مستند «فصل هَرس» به کارگردانی لقمان خالدی با موضوع کشف داروی سرطان
سینما سپیده (1) یکشنبه 22 آذرماه ساعت:18:15


فیلم مستند «شبانکاران» تهیه‌کننده و کارگردان: امیرمحمد خوارزمی
سینما فلسطین(2) شنبه 28 آذرماه ساعت 22

فیلم مستند بلند «سرزمین قاچاقچیان» ساخته ماتئو هاینمن که جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره معتبر ساندنس را بدست آورده است
سینما فلسطین (3) جمعه 27 آذرماه ساعت 14


این تنها تعدادی از فیلمهایی بود که برای من جالب توجه بود. جدول جشنواره مفصل است و حتی زیادی مفصل! و استخراج همه فیلمهای خوب و شایسته دیدن عزمی چند نفره را میطلبد.
فیلمهای مستند این جشنواره گوناگون هستند و بعضا چند اکران دارند و میتوانند پاسخگوی سلیقه های گوناگون باشند. ساعت و زمانهای دیگر اکران فیلم مورد علاقه خود را چک کنید و مناسبترین زمان و سینما را برای تماشا انتخاب کنید.

پیشنهاد میکنم هر کدام از دوستان تیوالی با توجه به علاقه خود فیلمی را که برای تماشا نشان کرده است یا پیشنهاد میکند را با زمان و محل ... دیدن ادامه ›› دقیق اکران، مشخصات مختصری از عوامل تولید (بویژه کارگردان و تهیه کننده و پژوهشگر و فیلمبردار) و ترجیحا خلاصه ای از فیلم یا موضوع اصلی آن را بگوید تا همگی مطلع شویم.

همه موارد فوق پیشنهاد و نظر شخصی بنده بود
پیشاپیش از توجه همگی سپاسگزارم
۱۹ آذر ۱۳۹۴
نیلوفر جان برام خیلی جالبه که ببینم یک هنرمند با چه نگاهی و از چه جهاتی یک مساله کاملا علمی رو بررسی میکنه. حالا باید رفت و دید. همیشه تلاقی و برخورد علم و هنر برای من جالب بوده. دو فضای بسیار متفاوت که در عین حال میتونن همراستا و یاری دهنده همدیگه باشن. امیدوارم کارهای خوبی ببینیم :)
۱۹ آذر ۱۳۹۴
ممنون از معرفی. لطفا ادامه بدید.
۲۰ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و عرض ادب
سپاس از همه دوستانی که ابراز لطف کردند به بنده به امید یک جشنواره پربار سرشار از نگاههای تازه، بدیع و عمیق

این لینک صفحه جدول جشنواره از سایت خود جشنواره

http://www.irandocfest.ir/fa/doc/news/1231/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85
جشنواره سینما حقیقت هر سال با کلی فیلم مستند خوب میاد
امیدوارم امسال شاهد اکران فیلمهای خوب باشیم و همینطور دوستان تیوالی هم حضوری قابل توجه و نقدهایی جالب بر این مستندها بنویسند
بابک جان بسیار منتظرنوشته ها و نظراتت از فیلمهایی که تماشاکردید ،هستم.
ممنون بابت اطلاع رسانی ات......
۱۸ آذر ۱۳۹۴
نیلوفر ارجمند راستش هیچ ذهنیتی درباره آثار ندارم،،،،، اما با توجه به نوبتهای نمایش و تداخلش با ساعات کاری موجبات غم از دست دادن فیلمهای خوب احتمالی بیشماری را فراهم اورده :((
۱۸ آذر ۱۳۹۴
بله متاسفانه ... چندتاکاری مدنظرم هست امیدوارم بشه دیدشون.
۱۹ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب اجرا را دیدم
بازی بازیگران گرم و پرشور بود. این تئاتر به خوبی "جهان زنانه" را با همه طنازیها، اندوهها، رنجها، تنهاییها، نیش و کنایه ها، امیدها و...... در مقابل چشمان تماشاگر بازنمایی میکند.
در بسیاری از لحظات اجرا تماشاگر از دیدن و سرک کشیدن در چنین محفل پرشوری به وجد میاید با کاراکترها شاد، امیدوار، کنجکاو و غمگین میشود و این موفقیت بزرگیست برای یک تئاتر
درخت خشکیده کنار صحنه، برگهایی که مونس جمع میکند و دوباره بر زمین ریخته میشود و گویی هرگز تمامی ندارد و نخواهد داشت این خزان و بهاری فرا نمیرسد، خیالبافیهای مادرانه مونس همه و همه به وضعیت ناگوار جامعه ما اشاره میکند و فرصتهایی که از دست رفت، امیدهایی که به خزان نشست و بویژه در این میان آسیب پذیری زنان و روح و روان زخم خورده آنها در این درام آشکارتر است.
تماشاگر فشار مردسالاری حاکم بر روح و روان زنان این صحنه را میفهمد و درمیابد بعضی از آنها تعارضی آشکار با این فرهنگ مرسالار دارند (زن آبستن که ظاهرا از زندگیش راضی هست این تعارض را کمتر نشان میدهد و زن بیوه ای که گفته میشود بخاطر بیماری عصبیش از شوهرش جدا شده این تضاد را در اوج خود افشا میکند) اما این درام کمتر به خود فرصت داده تا ابعاد مختلف "فشار مردسالاری جامعه بر هویت زنانه" را تحلیل کند: ما جز به اشاراتی گذرا و کلی هرگز ... دیدن ادامه ›› نمیفهیم این زنان هریک چرا و چگونه از مرد یا مردهای زندگیشان زخم خورده اند؟ بخشی از رازهای زندگی آنها بر صحنه افشا میشود اما بخشهای مهمتری هم هست که ما دوست داریم بدانیم و بفهمیم. زندگی خصوصی هر یک از این زنها چگونه است؟ مهمترین خواسته و آرزوی هر یک از آنها چیست؟ عمیقترین زخم روح رو روانشان بصورتی کمی واضحتر و روشنتر باید بیان میشد. همینطور برنامه و آرزوهایی که برای آینده خود دارند. اینها ما را با عمق روح و روان این کاراکترها میبرد و کاراکتر آنها را چندبعدی میکند.
خلاصه این اجرا جای چند نقد مفصل فمنیستی و از این منظر حرفهایی عمیق و جدی برای گفتن دارد. اگر نمایشنامه نویس محترم به حساب دخالت بیجا در کار خودش نگذارد با اندکی بازنویسی بویژه "تقویت شخصیت پردازی کاراکترها" این تئاتر میتواند بسیار بیشتر هم در عمق اندیشه تماشاگر تاثیرگذار باشد.
درود دوست ارجمندم
بجز بخش ابتدایی با سایر مواردی که اشاره کردید موافقم
درصددم باهمان نگاهی که اشاره کردید بعنوان زنی که مخاطب این نمایش بوده ست مطلبی دراین باره بنویسم
سپاس از نقطه نظرات خوب شما ...
۱۰ آذر ۱۳۹۴
خواهش میکنم عزیزم، ارادتمندم
۱۷ آذر ۱۳۹۴
بسیاااار عالی بود
براتون ارزوی موفقیت میکنم
۲۵ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با اجازه همیاری سایت تیوال و تنها برای اطلاع علاقمندان تماشای این تئاتر لینک صفحه خرید اینترنتی این تئاتر را در زیر گذاشتم

http://tik8.com/events/view/%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D9%88%D9%86%D8%B3
به دلایل زیادى، نظرم این هست که بهتر بود این اتفاق در تیوال مى افتاد...
۱۰ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خواستم بنویسم دیدم مجتبی سلیمان زاده عزیز گفتنیها را گفته و چیز زیادی نمیماند. بله من هم مثل بسیاری از تماشاگران معتقدم اجرا ضربه اصلی را از ضعفهای نمایشنامه میخورد: روایتی امروزین از عملکرد امیرکبیر در دوران صدارت که حرفی برای امروز کشورمان داشته باشد کاری بس پیچیده و دشوار است که درام نویسی زبده میخواهد. واقعا تحلیلی عمیقتر و جدیدتر از سریالهای تلویزیونی در این تئاتر ندیدم!

بپذیریم که ما در زمانه ای پیچیده، چندبعدی و سرشار از تناقض زندگی میکنیم و بیان حرفی از دل تاریخ برای این برهه تاریخی خاص کاری بس دشوار و پیچیده است. بخشی از مشکلاتی که امیرکبیر در آن دوره تاریخی با آن سر و کار داشته از قضا درد امروز کشورمان نیز هست: فساد اداری، شانه خالی کردن بزرگان از زیر مسئولیتهای سنگین، ترجیح منافع حزبی و گروهی بر منافع ملی، به هر اصلاح گری انگ خیانت زدن و غیره اما در کجای این تئاتر این مباحث بصورت دارماتیک پرداخته شد؟! توطئه چینیهای مهدعلیا و میرزاآقاخان آن هم به آن صورت خاله زنکی که در این اجرا دیدیم حرفی برای امروز جامعه ما ندارد! به زعم این حقیر مساله ایران امروز آنهایی هست که در بالا تعدادی از آنها را برشمردم که این تئاتر تنها اشاره ای گذرا به آنها کرد
در فرم و اجرا کاری چشمگیر بود: استفاده از نور، دود و عمق صحنه و ماهی ابرگرفته بر پس زمینه و رنگ و گریم و دکور و لباس همگی جالب و هوشمندانه بود و هر کدام سرشار از معنا بویژه رنگ: صورتبندهای قرمز، دختران رنگارنگ حرمسرا، ظرف قرمز دست مهدعلیا که بعد به میرزا آقخان میدهد و با آن به درباریان فاسد و سرسپرده غذا میدهند، شلوار آبی رنگ ناصرالدین شاده جوان در وقت تفریح و خوشگذرانی و لباس نظامی و قرمز رنگ او به وقت اعمال قدرت، لباس زیر مشکی امیرکبیر، ... دیدن ادامه ›› لباس بلند صدارت به رنگ طوسی

راستی آیا روایت این داستان از زوایه دید جامه دار ضرورتی داشت؟! وقتی تئاتر قرار است از زوایه دید یک جامه دار روایت شود من تماشاگر انتظار دارم جامه دار کاملا تغییر لباسها (نقشهای سیاسی و اجتماعی) افراد را به ما نشان دهد، بر آنها تاکید کند، از راز این تغییرها و بسیاری از تزویرها پرده بردارد (این کنشی تئاتریست که به اجرا بعدی هنرمندانه میدهد) نه اینکه در بسیاری از صحنه ها بلاتکلیف در گوشه ای باشد و ناگهان در صحنه های آخر همچون حکیمی فرزانه شروع به تحلیل تاریخ ایران از منظر جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی کند! وقتی یک جامه دار دربار قاجار چنین تحلیلهای عمیق تاریخی میکند احتمالا کاتبان این دربار هریک "نیچه" بوده اند! دوست دارم بدانم اگر تئاتر از منظر یکی از کاتبان دربار روایت میشد دکتر علی رفیعی چه دیالوگهایی در دهان او میگذاشت

بازیهای اغراق شده بازیگران هم متناسب با کلیت اجرا بود بویژه اینکه در تالار وحدت برای دیده شدن بازی وشنیده شدن صدا در ردیفهای آخر بازیگر باید تا حد مرگ انرژی صرف کند
بابک گرانقدر تقریبا با تمامی مباحثی که طرح کردی موافقم..... در بروشور این نمایش آمده :می خواهیم تاریخ را همچون آینه ای بگذاریم برای منعکس کردن بحران های اجتماعی زمانه ی خود ؛
برای من هم چنین دریافتی از خواست افریننده اثر برای بیان مسایل پیچیده ی امروز ،در قالب دراماتیک کمتر محقق شده ...
ضمنا به نظرم پرداخت نقش های مهدعلیا و میرزا آقا خان واقعا ضعیف بود...
علاوه بر اینها بعضی از بازیهای نقشهای مهم هم به نظر من از نقطه ضعف نمایش بود به خصوص بازی خانم سعادت(با احترام به سابقه هنریشان) و کلیشه بودن سیامک صفری در قالب همیشگی اش ... نسرین درخشان زاده با لحن تصنعی به جای انرژی دادن ، صرف انرژی اش را به تماشاگران انتقال می داد.
اما در عین حال طراحی این نمایش تسخیرکننده بود.
ممنون از نوشته ات رفیق
۰۲ آذر ۱۳۹۴
من شخص خاصی نیستم که تایید کنم یا رد و دیگران برای رد و تاییدم تره خورد کنن. کلا تره گیاهی ارزشمند است و بیهوده نباید آن را خورد کرد. سعی میکنم نقدها و نظراتم رنگی یا حداقل خاکستری باشد این اجرا نکات مثبت هم کم نداشت اما انتظار از "دکتر علی رفیعی" به عنوان یکی از مهمترین کارگردانان تئاتر ایران همیشه بالاست و در بعضی وجوه این انتظار برآورده نشد. یرما را دوست داشتم همان موقع و نقدی مثبت تر از این نقد بر آن نوشتم و شکار روباه را بسیار بیشتر از این دو. نمیدانم شاید به تدریج سختگیر و مشکل پسند شدیم ما تیوالیهای کمی قدیمی. آن هم بخاطر مرتبا تئاتر دیدن در این سالهاست. هتیلیها و موش توی پیت حلبی خوب بودند و دوست داشتم و البته نقدهایی برآنان نیز داشتم. برنارد مرده است را ندیدم و نخواهم دید! کلا تئاتر یا فیلم نمیبینم و نخواهم دید مگر شواهدی وجود داشته باشد بر قدرت و ارزشمندی آن اثر که در مورد "برنارد مرده است" شواهد عکس این را گواهی میکرد منتظر اجراهای کارگردانانی مثل رضا گوران و نیما دهقان هستم
به زودی جشنواره سینما حقیقت هم از راه میرسد با کلی فیلم مستند که امید است نشانی از خلاقیت و اندیشه در فیلمهایش یافت شود
۰۳ آذر ۱۳۹۴
خواهش میکنم مینا خانم. من هم خدمت شما و همه دوستان تیوالی ارادت دارم و نقدها را میخوانم و بعضا بسیار میاموزم. به امید ارتقا کیفی نقدها و نظرها در این سایت
۰۵ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همین الآن مصاحبه با ساناز بیان را گوش کردم. به خوبی در این مصاحبه توضیح داده بود که این سالها در تئاترهایش تلاش کرده مخاطب را به سمت تأمل و تعمق در دردهای اجتماعی پیش ببرد و بعضی مواقع آشکارا احساسات و روح و روان تماشاگر را دردمند و اندوهگین کند و به قول خودش تئاترهایش این سالها به زخم نگاری نزدیک شده است. به راستی تئاترهای زیادی نیستند که چنین هدفی را دنبال میکنند و در این حد در رسیدن به این هدف موفق باشند.
شخصا این تئاتر را "در جستجوی خانه" دیدم. همه کاراکترها به نوعی به دنبال "خانه" نه به عنوان فضای فیزیکی بلکه به عنوان مأمن و پناهگاهی و فضایی گرم و عاطفی و صمیمی هستند تا به آرامش روحی برسند. "خانه" به این معنا یکی از محوریترین مفاهیم بشری است که در فیلمها، تئاترها و داستانهای گوناگون به آن پرداخته شده است.
همه عناصر اجرا از دکور، طراحی صحنه و لباس و گریم رئالیستی تا بازیهای زیبا و روان به قاعده و کاملا حساب شده بود و کاملا مشخص بود که برای هر یک از اینها و هماهنگی آنها وقت، فکر و انرژی بسیاری صرف شده است که کاملا هم به نتیجه رسیده و بر تماشاگر تاثیری جدی میگذارد.
ساناز بیان در بخش آخر مصاحبه خود میگوید (نقل به مضمون): تماشاگران تئاتر ما قصه گریز شده اند و در تئاترها به دنبال ساختارشکنی در روایت و روند قصه گویی هستند و نبود چنین ساختارشکنیهایی و تبعیت از "الگوی درام ارسطویی" کمی تو ذوق تماشاگر امروز تئاتر ایران میزند واقعا ما تماشاگران تئاتر چنین شده ایم؟! اگر اینطور باشد که باید در فهم زیبایی شناسی خود از تئاتر کمی تجدید نظر کنیم چون که هنوز درصد زیادی از شاخصترین تولیدات سینما و تئاتر جهان را هر سال آثار "قصه محور" با روایت "درام ارسطویی" تشکیل میدهند.
جناب. نیستانکی می شود در صورت امکان نقد تان به نما یش هتلی ها. چیست . منظورم مثال متن یا طراحی صحنه ان ؟ و موش تو پیت حلبی . بفر ماییدد. تشکر.
۰۹ آذر ۱۳۹۴
مدتی گذشته اما یادم هست که انتظار داشتم از آن شیشه ای که اتاق خواب را به پذیرایی مشرف میکرد خیلی بهتر بهره گرفته میشد در طول اجرا و ریتم کار به نظرم در ده دقیقه پایانی افت میکرد بویژه بعد از مونولوگ درخشان و پراحساس حمیدرضا آذرنگ به نظرم تئاتر همه برگهای بنده اش را رو کرده بود و اتفاق دراماتیکی در آن ده دقیقه پایانی روی نداد.
اتفاقا بازی تیپیکال آناهیتا همتی و سام کبودوند را دوست داشتم و هر دو هم زیبا و دلنشین بازی کردند و متناسب با کلیت اجرا
از موش تو پیت حلبی هم که مدتی گذشته و احتمالا نقدی در صفحه آن نوشته ام و بیش از آن چیزی برای گفتن ندارم
۱۰ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید