در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مجتبی زاهدیان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:44:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درباره داستان اول، آقای ایوان ایوانویچ:

Joseph K.: I'm sorry.
Miss Burstner: You're sorry, you're sorry, you're sorry. You always keep saying that. Who gives a damn?
Joseph K.: I know. I'm s...
[Joseph K. catches himself and then laughs]
Miss Burstner: What's the big joke?
Joseph K.: I almost said it again. You're right, of course. You're perfectly right.
Miss Burstner: Yeah?
Joseph K.: Nobody gives a damn. I know you don't.

The Trial (1962)
یاسمن پورمهران و سپهر این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ژولیت: وقتى تیبالتو کشتى، چرا منو نکشتى؟
رومئو: چون اخم کرده بودى.
آیدا طاهرزاده، هستی و علیرضا رشیدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه جمله خیلی خوبی در مورد سکوت داشت که خاطرم نیست. با این مضمون که منظورمون رو با سکوت بین جملاتمون میرسونیم. اگه یه نفر بنویسه ممنون میشم.
خسته نباشید میگم.
جایی که خیلی تو ذوقم خورد هم تیربارون بود. میشد خیلی بهتر باشه
او رفت. نقطه. نقطه اى که از پسِ آن هیچ "سرِخط" ى وجود ندارد. همین. جمله همینجا تمام میشود. چیزى نیست تا ادامه یابد. چون او رفت.
اخرین تصویرى که از او به یاد دارد لحظه اى است که لب به پیتزایش نزده بود. قاب شده در کابوس هاى خواب و بیداریش. "آنا" کل روز را پرسه زده بود. بى مسیر. بى مقصد. تمام روز چیزى نخورده بود. دیشبش را هم میداند همینطور بوده است. ابر اردیبهشت را میگریست. و ایوانف تنها نشسته بود و نظاره میگرد. تنها نظاره میکرد. نظاره و هر از گاهى با بى اشتهایى تکه اى از پیتزایش را میبلعید. و دوباره نظاره میکرد قطره هایى را که روى صورتِ لطیف تر از هرچه نیستش سر میخوردند. تند و تند. پشت هم. انگار عجله داشتند. دیگرى پس از دیگرى. زیباترین تصویر دنیا بود براى ایوانف. و ایوانف همچنان نظاره میکرد. مى دید که سرطانِ شک و بى پناهى وجود "آنا" را ذره ذره میخورَد. و او همچنان و همچنان مینگریست. مقابل ایستگاه متروى شریف بود که خداحافظى کرد. لحظه اخر پرسید: چى؟ گفت میخواهم فکر کنم. پرسید: اینهمه مدت فکر نکردى؟ گفت: بازهم میخواهم فکر کنم. پرسید چقدر؟ گفت: نمیدانم. پرسید: یک هفته؟ گفت نمیدانم. پرسید دوهفته؟ گفت نمیدانم. پرسید یک ماه؟ چقدر؟ گفت نمیدانم.
ایوانف به کتابخانه دانشکده بازگشت. مقاله تیس و همکاران جلوى چشمانش بود و او همچنان همان تصویر را مى دید. و بازهم تنها نظاره میکرد.
این تصویر تمام چیزى است که بخاطر مى اورد. جرأت پاک کردنش را هم ندارد. اما دستان هیچ "ساشا" و "مارتا"یى هم نمى تواند ان را حذف کند. اگر میتوانستند هم ایوانف هرگز دلش نمیخواست. دوست داشت تمام عمر بیدار باشد و ان صحنه را بارها و بارها بخاطر ... دیدن ادامه ›› اورد.
او رفت. نقطه. نقطه اى که از پسِ آن هیچ "سرِخط"ى وجود ندارد.
و حالا که دارم میمیرم، دلم میخواهد یک نخ سیگار بکشم.


پ ن: بدترین اتفاقى که میتونست من رو بیشتر در جنبه لعنتى ایوانفم فرو ببره همین ایوانف لعنتى بود.
پ ن٢: دوستش داشتم. دست مریزاد.
پ ن٣: بهبودى عزیز، به مهر، بیا و تکرارى نشو!
معین این را خواند
امیرمسعود فدائی، سیداحسان عرفانی و حسان صادقی این را دوست دارند
البته با پ ن ۳ مخالفم،رضا بهبودی جزء درجه یک‌های منه :)
۰۴ شهریور ۱۳۹۵
امیرمسعود عزیز، من هم چون بهبودى رو دوست دارم بهش توجه دوچندان دارم و به همین دلیل روش نقد میکنم.
و البته پ ن ٤ من هم میتونه این باشه: و همچنان سعید چنگیزیان، بهترین نقش دومِ کره زمین
۰۴ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این روزا هر جمله ای که میگم با "یادم میاد" شروع میشه!

لک فصیحً زائر :-)
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Movement Without Judgement
ابرشیر و مهدی حسین مردی این را دوست دارند
  He was never a naturally gifted dancer
۰۱ خرداد ۱۳۹۵
Every move you make, & Every step you take, Or Every game you play.. I'll be watching you :)
۰۲ خرداد ۱۳۹۵
An experience of movement without judgment
...
To move without judgment
...
Simple movement without judgment
۰۲ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما نباید بزاریم خانمها عطر بزنن

ممنون میشم اگه یکى از دوستان این چند جمله رو کامل بنویسه. یادم نیست.
رومینا خلج هدایتی و لیلى شجاعى این را خواندند
seied mohammad hosseini و ستار میم این را دوست دارند
من نمایشو هنوز ندیدم ولی:
اگه قرار باشه هی زنا عطر بزنن، هی ما مردا یاد یکی بیفتیم، هی گریه کنیم ،هی به گذشته بریم، هی همه چیز خراب بشه، پس این ساعتا چی نشون میدن وقتی قرار نیست فراموش کنیم
۳۰ فروردین ۱۳۹۵
مرسى جناب ایمانى
۳۱ فروردین ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظرم بعد از اپزود اول و جاییکه حنا شروع به بیان روایت خودش میکنه، بازى ها وارد یک سراشیبى تدریجى در کیفیت میشه. داستان هم از همونجا به نظر خیلى پرورانده نشده بود و از یه جایى کامل مشخصه که داره تلاش میکنه تا فقط به یک "پایان" برسه. در حالى که حتى میتونست پایانش باز باشه.
اما به نظرم کارگردانى کار خیلى خوب بود.
امیرحسین، وحید عمرانی، Positron و کیمیا TAV این را خواندند
سپهر امیدوار و shadesofNTH این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حیدر: من به کسى که شغلشو بازیچه زنش کنه، دختر نمیدم
بهنام [شاهین] باقری این را خواند
نیما رضائی، ذوق زده، علیرضا بابایی و یاسمن این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انگیزه دیدن کاری بر اساس بهترین فیلم تاریخ سینما (البته از نظر من) وادارم میکرد که این نمایش رو ببینم که روز گذشته تونستم ببینمش.
نکته ای که بسیار بارز بود تحت تاثیر بودن تمامی عوامل از فیلم 12 مرد خشمگین است. تاثیرپذیری موجب تقلید از فیلم شده بود که اوج این تقلید رو میشد در تک تک جزییات بازی قاضی شماره 3 از لی کاب دید.
هرچند که کارگردان تا حدی تونسته بود آزادانه تر به داستان نگاه کنه و سعی کنه به سبک خودش داستان رو روایت کنه.
به نظر، بازیگرها هنوز راه زیادی رو برای کسب تجربه در پیش دارند و فکر می کنم هر کدوم از 12 نفر حداقل یک بار در بیان کردن دیالوگها تپق زدند.
بازیگر نقش هنری فوندای بزرگ هم نتونسته بود کار رو در بیاره.

پ ن: من بارها فیلم 12 مرد خشمگین را دیده ام و شاید این نگاه من به دلیل مقایسه ای هست که بین این اجرا با آن فیلم می کنم.

برای عوامل آرزوی موفقیت در کارهای بعدی دارم.
موافقم کاش خلاقیت بیشتری بکار میبردن، تا دقیقاً کپی نشه
۱۷ اسفند ۱۳۹۴
به طور کلی فکر می کنم برای یک گروه جوان و تازه کار این بسیار بهتر است که سعی کنند مشابه یک اثر بزرگ سینمایی رو با تغییر فرم از سینما به تئاتر بیارن (آنچه شما تقلید خواندید) تا اینکه عقاید شخصیشون رو به کار اضافه کنند و خاطره خوب اثر اصلی رو در ذهن مخاطب از بین ببرند.
البته بنده این نمایش رو ندیدم اما ترجیح میدهم شبیه ترین کار ممکن رو به اثر اصلی که بسیار دوست داشتنی هم هست ببینم.

تمام اشتباهات بازیگری در تمرینات قابل رفع است و خطاهایی مانند آنچه فرمودین به اجرای عموم برای هیچ گروه نمایشی از کودکان گرفته تا تئاتر حرفه ای قابل اغماض نیست، امیدوارم گروه همه تلاش شون رو برای اجرا بی نقص انجام بدن.
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام
کسى اگر امکان دیدن نمایش رو نداره ممنون میشم بلیتش رو به من بده.
با تشکر
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شب آوازهای گرگ و میشش را می خواند، شک و تردید را در دلت نجوا می کند و سایه های نامفهوم اطرافت را تبدیل به بزرگترین غول ترسناک زندگی ت می کند. غولی که قرار است بزرگترین سرمایه ات را از تو بگیرد. و تو خود چاره نداری جز اینکه هر روز به این افکار پر و بال بدهی و روز به روز رخت رفتن را مناسبِ قد و قواره ی اندوخته زندگی ت بکنی. و آن جا که قرار است میان و مردن و زنده ماندن دودل باشی... (قانون اول)

دیشب با دوستان میهمان این نمایش بودیم و حقیقتن لذت بردیم. اما نکته ای که میخوام در این مجال کوچک بهش اشاره کنم احساس تاسفی است که بلافاصله پس از ترک سالن در من ایجاد شد. بی اندازه متاسف شدم و ناراحت.

نگاهی بیاندازید به نمایش هایی که در این اواخر برچسب "پیشنهاد تیوال" داشتند: در بارانداز، ترور، آوریل 1912 و قایقانع. (و بوقلمون و بهمن که ندیدمشان) شاخص میزان استقبال کاربران از نمایش ها و میزان تعاملی که با صفحه ی اختصاصی هر نمایش دارند خود نشانگر خوب و کاملی از کیفیت یک کار است. مقایسه کنید تعامل و محتوای کلی اظهار نظرهای کابران درباره نمایش های فوق (که احترام زیادی برای عواملشان قایل هستم) با ... دیدن ادامه ›› این کار را.


پ ن: شب آوازهایش را می خواند فاقد برچسب "پیشنهاد تیوال" است و این یعنی از نظر گروه تصمیم گیر، این اثر از شاخص های کیفیت برخوردار نبوده است.
من نسبت به غیرتجاری بودن برچسب "پیشنهاد تیوال" بسیار بدبین شده ام.

** در انتها دوست دارم از کسی نام ببرم که کمتر اسمی از او برده شد که بازی خوب و متناسب با محدودیت های شخصیتش داشت: نیلوفر زوارق
واقعا قبول دارم حرفتون رو. بنده براساس تجربه شخصیم به جای توجه به برچسب پیشنهاد تیوال میرم سراغ نظرات کاربران.
۲۸ دی ۱۳۹۴
فکر مى کنم بنده هم باید همینگونه تصمیم بگیرم.
اما متاسفانه نکته اینجاست که همچنان عزیزان از صنعت مبالغه در ارایه نظراتشون بهره میبرند!!!
۲۸ دی ۱۳۹۴
درست میفرمایین. چنین چیزی هست ولی نه در همه نظرها. باید دید عمدتا چه حسی داشتن نسبت به کار. واسه همین گاهی که آدم مردد هست، بهتره صبر کرد و هفته دوم به دیدن نمایش رفت. :)
۲۹ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و خسته نباشید به عوامل اجرایى،
دیشب مهمان شما بودیم و در انتها در عکس یادگارى هم حاضر بودیم :-)
اگر بخواهم واقع بینانه نظرم را بگویم (البته فقط نظر من است) باید بگویم بازى هایى متوسط پر از فرم هاى اضافى و حشو. بسیاری از صحنه ها و حرکات اضافه بود و غیر قابل درک. تنها شخصى که به نظر بهتر از سایرین بود خانم مینا زرنانى (ماریا شیرلینگ) بود.
به امید موفقیت شما در کارهاى اتى
شادی بهرامی این را خواند
فرشید بزرگنیا و armin gondozlo این را دوست دارند
کاملا با شما موافقم درک بسیاری از صحنه ها و اکت های بازیگران قابل درک نبود

۲۶ دی ۱۳۹۴
درخت شیشه‌ای آلما، کارگردان: فرید قادرپناه ... به زودی
۰۶ مرداد ۱۴۰۰
دوست عزیز گروه تئاتر «ریگولیتو»، نمایش تازه‌ی ما به نام «پناه‌کاه» از ۲ تیر در تماشاخانه‌ی ایرانشهر اجرا خواهد شد. امیدواریم شما را در سالن نمایش ببینیم.

لینک تیوال: https://www.tiwall.com/p/panahkah2
۲۶ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب نمایش رو دیدم. به نظرم در قسمت اول که میخواد عاشقانع رو بگه خیلى خوب و قوى کار جلو میره و خیلى خوب با داستان همراه شدم. ولى قسمت قایقانع رو خیلى تند و سریع پیاده میکنه. انقدر سریع که با این که اصل مفهوم و محتواى کار اونجاست، ولى مخاطب راحت متوجهش نمیشه.
لذت بردم واقعن امشب، اما با این حال فکر میکنم باید دقت بیشترى در اهداى برچسب "پیشنهاد تیوال" بشه.
در کل در این چند روز به دانشجویانى که میخوان بین دیدن این کار و درس خوندن یکى رو انتخاب کنن، پیشنهاد میکنم درسشون رو بخونن.
امشب تونستم این کار رو ببینم. هرچند که از دیدنش لذت بردم، ولی با توجه به تعاریفی اینجا خونده بودم انتظار کار خیلی بهتری داشتم.
از دوستان "بوسیدنی" تقاضا می کنم نظراتی که اینجا ارایه میکنن یه مقدار واقع بینانه تر باشه و خیلی مبالغه نکنند!
متشکرم.

پ ن: با دیدن نمایش کانسپت "بوسیدنی" رو بهتر درک خواهید کرد. من که باهاش ارتباط خوبی برقرار کردم :))))