در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ستار محمودی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:29:06
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
از بخت بلندم بود که در روزهایی که در حال دوره آثار فروید هستم مسیرم به تهران و این تیاتر برخورد.
کار کم نظیری است، حداقل من فکر نمی‌کردم نمایشنامه نویس و کارگردانی ایرانی بتواند از پس روانکاوی فروید بر بیاید. کار به خوبی پیچیدگی پدیده ترنفرنس( انتقال) را نشان می‌دهد، چندین تم از اختلال های روانی چون عقده ادیپ، علاقه به مادر و رقابت و درگیری پدر/نماد با پسر و مشکلات پسینی را به خوبی نشان می‌دهد. این ایده که علاوه بر توهمات پدر، مادر دچار آن ماجرا در هتل شود کار را تیاتری تر و برای مخاطب راحت تر کرده بود.
دیالوک ها و نقش روانپزشک پخته و قوی نبود که البته بنظرم تقصیر از فروید است! آنقدر که فروید در کتابها و مقالاتش به شرح کیس ها و ماجراهایشان پرداخته به شرح جزیات شیوه درمانی که انجام داده نپرداخته است.( گویا اعتقا داشته روانکاوی باید سینه به سینه و شاگرد استادی آموخته شود نه از روی کتاب و مقاله).
کار مناسب سنین زیر ۱۸ سال نیست
کار تمرکز زیادی می‌طلبد، خواهشا در حین اجرا اصلا سراغ گوشی خود نروید و گند به تمرکز دیگران نزنین.
بله متاسفانه آقایی که امشب ردیف اول نشسته بودن با نور گوشی زیاد وارد صفحه پس از شدن و امتیاز هم دادن و مدام گوشیشون رو چک میکردن متاسفانه.
۰۶ اردیبهشت
ستار محمودی
دقیقا حواس منو پرت کرد و متاسفانه وقتی ردیف اول نشسته یعنی احتمالا تیاتر دوست و مدعی هم هست که بلیط ردیف اول رو گیر آورده فاجعه است
با درود
در اکثر موارد افرادی که ردیف یک مینشینند مهمان هستن و به دفعات دیدم که انگار اجباری بوده که بیایند و لحظه شماری میکنند برای اتمام نمایش
۰۷ اردیبهشت
امیر مسعود
با درود در اکثر موارد افرادی که ردیف یک مینشینند مهمان هستن و به دفعات دیدم که انگار اجباری بوده که بیایند و لحظه شماری میکنند برای اتمام نمایش
جای ماها را هم می گیرند...
خدا خیرشون نده...
۰۷ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقطه اتکا کار فرم بود، فرم کار بسیار قوی بود و بازی ها و متن در اختیار فرم قرار داشتند. شاید بهتر بود در بروشور کار بصورت مختصر داستان سه خواهر چخوف شرح داده می‌شد تا مخاطب راحت تر با فرم جدید کار پیش برود.
کار بسیار خوبی بود، بازی بازیگران عالی و مطابق انتظار
متن روان و پر کشش، کار کلاسیک بود و محتوا و بر فرم میچربید ولی بازی در بازی و تیاتر در تیاتر ابهام جذابی به کار داد. خوشحالم که این کار رو دیدم.
شروع بی‌نظیر از رقابت ژیسکار و میتران و فرو رفتن با طنزی لطیف در در زندگی و روابط بازیگران کار رو بسیار دلنشین کرد.
طنز تلخی است. ولی کشته شده‌ها و مصدومین پای قلل در کوهنوردی همان حرفه ای های پیگیر هستن وگرنه آدم عادیِ بی‌علاقه اصلا پای آن گُرده برفی نمی‌رود چه با طناب چه بی طناب که سقوط کند.
باری! افراد بیعلاقه و بی ربط به تیاتر احتمالا اصلا سر از سالن های تیاتر در نیاورند، سالنی مثل مولوی دانشگاه تهران هم چون گرده‌ای برفی خاص تر است. اما متاسفانه خانمی که از اکیپ ظاهراً دانشجویان هنری امشب( یکشنبه شب) در سالن ردیف سوم سمت دیوار نشسته بودی و حداقل ۸۰ درصد زمان اجرا در حال کار با گوشی ات بودی و با نور صفحه گوشی ات گند زدی به تمرکز اطرافیانت، واقعا فازت چی بود؟ ...
بگذریم، کار خوبی بود، بجز لحظات اندکی اغلب پر کشش با اجرای پرهیجان تک بازیگر کار پیش رفت، موسیقی ساده ولی کاربردی داشت.
و همینطور آقایی که در ردیف پنج دوبار با گوشی صحبت کردن!
۰۳ اردیبهشت
سپاس از حضور و نظرتون ستار عزیز✨
۰۳ اردیبهشت
فاطمه برادران
و همینطور آقایی که در ردیف پنج دوبار با گوشی صحبت کردن!
اگه میخواستم راجع به اون حرف بزنم احتمالا باید فقط ....مینوشتم، نمیدانم چه بر سر دانشگاه اومده که این پدیده ها دانشجوی هنرش هستند
۰۳ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار خوبی بود، لذت بردم هم از متن، هم از بازی ها و بخصوص از موسیقی
خدارو شکر لذت بردین ممنون از حضورتون 🙏🏻
۲۸ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این کار چرا اینهمه کامنت خرید و فروش بلیط دار؟!؟
چون بلیت هاى این روزها یک ماه و نیم پیش فروخته شده
۲۵ فروردین
چون از توجه بیشتری برخوردار است
۲۶ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حیف این بازیگرا و بازی های خوب که صرف این داستان کلیشه‌ای شد.
کار تا لحظه مطرح شدن ماجرای عزیز باشکوه و عالی بود، ولی از اون لحظه دچار کلیشه شد و کامل از دست رفت
تیاتر قابل قبولی است، این که چه بر ما رفته و می‌رود که استعاره اسارت رساترین توصیف کننده وضع ما در تیاتر ها شده، بسیار تلخ است.
کار در زمینه دکور قوی نیست. در لحظاتی صدای بازیگران برای من نامفهوم بود. نویسنده انگار برای بستن متن تحت فشار بوده و یک یکهو تمام شدنی حس کردم.
ممنونم که مارو مهمون چشمای نازنینتون کردید🍀
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار کم نظیری تا اینجای سال بود، واقعا لذت بردم، بازی ها و کاربرد موسیقی عالی بود. اگه فرصت دارید این تیاتر را از دست ندهید
بین هیدن و انسان پنجاه اسبپنجاه کدوم رو پیشنهاد میدین?
۱۹ آذر ۱۴۰۲
آیلار
بین هیدن و انسان پنجاه اسبپنجاه کدوم رو پیشنهاد میدین?
ممنون
۲۰ آذر ۱۴۰۲
ستار محمودی
هیدن
مرسی از پاسخگویی لطف کردین
۲۰ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار خوب و جون داری بود. همه آنچه یک تیاتر خوب لازم دارد( موسیقی، دکور، بازیگری و ...)داشت، جز متن! متن و روایت کار، تکراری و دستمالی شده بود.نه چیز بدیعی داشت نه آشنایی ضدایی نه ... البته گاه و بیگاه هم صدای بازیگران ضعیف و بد میشد.انگار آنان هم با این متن ضعیف چندان ارتباطی برقرار نکرده و با بازی خود بیشتر حال می‌کنند.
سلام صندلی های انتهای سالن صحنه رو خوب نشون میده چون ردیف های جلو پر شده و دوستانم مهمان میکنم میخوام اجرا خوب ببینن
۱۹ آذر ۱۴۰۲
آیلار
سلام صندلی های انتهای سالن صحنه رو خوب نشون میده چون ردیف های جلو پر شده و دوستانم مهمان میکنم میخوام اجرا خوب ببینن
اره سالن جمع و جوری هست، البته من خودم ردیف چهار بودم
۲۰ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار همه چیز داشت ولی ترکیب کار آن جذابیت و کشش را گاها از دست می‌داد. من از پنج امتیاز به کار سه میدم
طنز خوب و کشاننده ای دارد، بخصوص که طنز رکیک و لوده نیست و در صحنه های بسیاری( چون پریدن های سرهنگ) بصری است. دکور کار ضعیف است، عملا ثابت است و کارایی ندارد، موسیقی در این تیاتر کم رنگ است. بازی برخی از بازیگران عالی است ولی برخی ها انگار که با متن و تیم هماهنگ نشده‌اند، شوخی های سیاسی اجتماعی کار گل درشت نیست و البته در عین حال برخی ها دم دستی است الان در شبکه های اجتماعی شوخی های جذابتری با سیاستمدران می‌شود.
باری! همانطور که گفتم کار کشش دار است و با کلی لبخند این یکساعت و نیم می‌گذرد
کار تاریخی است، هرچند کشف جدید یا بدیعی ندارد.( به لطف پروژه تاریخ شفاهی ایران(دانشگاه هاروارد)ماجراهای مربوط به 25 تا 28 مرداد تا حدود زیادی شفاف شده است.)
یکی از خطاهای تاریخی که در طول این سالها برای ما جا انداخته اند ماجراهای مربوط به 28 مرداد است. تصور غالب این بوده است که دولت مصدق داشته کار روتین و نرمالش را می کرده و کار به شاه و سلطنت نداشته، بعد یکهو 28 مرداد زاهدی می آید و برکنارش می کند.
این تیاتر هرچند نه انتقادی ولی دست روی یکی از ماجراهای روز 25 مرداد گذاشته است. گویا در این روز فاطمی نزد دهخدا می رود و با او راجع به پذیرش ریاست شورای سلطنت در نبود شاه و برنامه خلع شاه و انحلال سلسله پهلوی صحبت می کند. ظاهرا دهخدا کمی وسوسه هم می شود و نطقی رادیویی در مذمت وضع موجود هم می کند. حال به روایتی دهخدا در پیری دیگر حوصله و جسارت کافی برای چنین مبارزه ای رانداشته یا شاید هم به این باور رسیده بوده که باید روی فرهنگ کار کرد و تغییر سلطان و سلطنت چاره کار نیست. باری! تاریخ روی دور تند افتاده بود و فرصت تشکیل شورای سلطنت برای مصدق و فاطمی و ریاست آن برای دهخدا پیدا نشد و روز 28 مرداد ورق برگشته بود.
شبی که من کار را دیدم، قطب الدین صادقی آمد و نقد دقیقی هم ارائه داد که پیشنهاد میدهم دوستان، فیلم آن صحبت ها را هم ببینند.
من بعد مدتها از عسلویه اومدم تیاتر ببینم اگر کسی برای امروز جمعه ۲۰ مرداد بلیط اضافی حرفه ای داره من خوشحال میشم ازش بخرم🙌🌻✌️
09173228974
سلام آقای محمودی ما امروز اصلا اجرا نداریم متاسفانه.
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
وحید منتظری
سلام آقای محمودی ما امروز اصلا اجرا نداریم متاسفانه.
اقا خیلی دمت گرم
ممنون که پاسخ دادین، ایشالا من باز اخر هفته برمیگردم تهران و اینبار از همون عسلو بلیط رو میخرم
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
ستار محمودی
اقا خیلی دمت گرم ممنون که پاسخ دادین، ایشالا من باز اخر هفته برمیگردم تهران و اینبار از همون عسلو بلیط رو میخرم
چاکریم
خوش‌حال میشم نظرتون رو بدونم.
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ستار محمودی (mahmudisatar)
درباره نمایشنامه‌خوانی دادنامه شغاد i
شغاد این نابرادر، رستم را در بن‌چاه می‌اندازد
اگر رستم نماد شکوه و عظمت ایران است که چنین در بن چاه گرفتار مرگ دردناک می‌شود، مقصر کیست؟
شغاد؟رستم؟زال؟
جمال فوادیان در دادنامه شغاد پیکان را به سمت زال این پدر شکوه ایرانی نشانه می‌رود، اوست که شبی با کنیزش همخوابه می‌شود اما پسرش شغاد را نمی‌پذیرد و‌ تخم کین را می‌کارد. رستم است که در آن سی ساله در پی دلجویی از شغاد بر نمی‌آید.
این نگاه به خان هشتم و شغاد برای من جذاب بود. هرچند ترجیح میدهم نویسنده‌/روانکاوی پیدا شود و بیشتر به عقده شغاد بپردازد. اما کار فوادیان و نمایشنامه خوانی دادنامه شغاد را پسندیدم.
میترا این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لولیتای ناباکوف اثری متوسط اما ساختار شکن است، تیاتر لولیتا فقط متوسط است. ان اندک حرفی که ناباکوف برای گفتن داشت هم در این کار به قول خودشان تبدیل به خلا شده بود و باید یک ساعتی ساکت در سکون این تیاتر سر می‌کردی.
جهان، امیر، رضا تهوری و عاطفه گندم آبادی این را خواندند
نیلوفر، r 0 y a، رضا غیوری و NetHunter این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار متوسطی است، یک سری حرف‌هارا پهن می‌کند اما کارگردان توان جمع کردنش را نداشته است. اما نواوری در اجرای کار را دوست داشتم.
ولی با همه این تفاسیر دیدنش را توصیه نمی‌کنم
رمان پر کشش آبلوموف را چند سال پیش خوانده بودم و هیچ فکر نمی کردم فرصت دیدن تئاتری از آن رمان قطور اما جذاب را پیدا کنم.
تیاتر اجرا شده از لحاظ قوت فاصله زیادی با رمان دارد، شخصیت های مهم الگا و شولتز اصلا خوب پرداخت نشده بودند. و فکر میکنم اگر کسی رمان را نخوانده باشد با خود میگوید این شولتز دیوانه کیست؟ یا الگا را ده سال بچه‌تر و ننرتر از شخصیت رمان می بیند.
بازی زاخار با آنچه در ذهنم از او ساخته بودم بسیار فاصله داشت.
اما با همه همه این تفاسیر یاد ابلوموف و زاخارا را برای من زنده کرد و از دیدنش ناراضی نیستم
زمانی نیما سرود: «خشک آمد کشتگاه من در جوار کشت همسایه». آن سالهایی بود که بسیاری از شاعران و نویسندگان و مردمان ما فکر می‌کردند شوروی بهشت روی زمین است و امیدوارانه از داروگ می پرسیدند:«کی می‌رسد باران؟» حکایت دل بستن به همسایه فقط حکایت دلبستگی مردمان به باران نبود، تاریخ صد سال اخیر ما پر از دلبستگی حاکمان به «شیرهای همسایه»است؛ چه آنگاه که بندی از بندهای قرارداد خفت‌بار ترکمنچای، حمایت روسیه از ولیعهدی عباس میرزا و تلاش برای حفظ سلطنت در خاندان وی شد! چه این روزها که دلخوشیم به وتو و موشک های اس فلان...
بگذریم، این قصه را اینجا نباید کش داد، پیشنهاد میدهم بروید و تئاتر خوب شیرهای خان بابا سلطنه را با بازی پرانرژی و جذاب گلاب آدینه ببینید. کار با همراهی موسیقی زنده و جذاب گروه ولشدگان ارائه می‌شود، البته رقص و آواز چشم و گوش نواز و چاینیز شیر هم دارد!
مریم زارعی، Ali و عاطفه گندم آبادی این را خواندند
نسیبه متاجی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ایا امکانش هست که عکس دسته جمعی را برای بینندگان ارسال کنید؟