بسیاری از گفتنیها رو بهرنگ عزیز گفت فقط یکی دو نکته کوتاه به نظرم میرسد: شاید وقتی رفتارهای قشر بورژوا با نشانه های امروزین آن مانند سلفی گرفتن با موبایل، پارتیهای شبانه و غیره نقد میشود در مخاطب این انتظار تقویت شود که راه مبارزه و آرمانخواهی نیز با توجه به مقتضیات جامعه امروز پیشنهاد شود و ماهی سیاه کوچولو به جای تفنگ قلم یا دوربین فیلمبرداری یا کتاب در رست داشته باشد همچنان که جوانان آرمانخواه و نواندیش کنونی جامعه ما با اینها بیشتر عجین هستند یا باید باشند. اما چنین تغییری بسیاری از مناسبات درام و اجرا را به هم میریخت مثلا بدیهی است که با کتاب نمیشود پلیکان را کشت. اینجا نقطه ای هست که کارگردان و گروه اجرایی موضع خود را تعیین کردند که تا چه حد میخواهند اصل قصه را امروزین کنند و در چه محدوده هایی باقی بمانند.
صحنه ای که افرادی با ماسک روی صورت(نماد مرغ ماهیخوار) میایند و ماهی سیاه کوچولو را با چراغ قوه از داخل تماشاگران میابند و او را بازداشت میکنند بسیار خلاقانه و پرمعنا یافتم
اجرای خوبی بود و به گروه اجرایی خسته نباشید میگویم. تماشای آن میتواند لذتبخش و تفکربرانگیز باشد