قبلهام شد چشم وخال وطاق ابروی چوماهت
با نـــمازی که خیالم شد سراپــــــای نگاهت
کشتهای دل را تو بانــو، ناخدایی یا خدایی؟
غرق در امواج گیسو گشتهام با اشتباهت
مات شطرنج توام، بازنده یک عمر عشقم
قلعهای بستی و من درگیر فرزینی شاهت
چون پلنگ زخمیام درگیر خیزی تا رخ ماه
برکهام در من فتاده عکس سیمینی ماهت
چون شبیه یوسفم کردی اسیر عشقبازی
مــن نترسیدم ززندان و زنخدان چو چاهت
بیست و هفتم آذرماه یکهزارو سیصدو نود و چهار خورشیدی