کفتگوی علی میرزایی استاد دانشگاه سینما وتاتر
" عباس گودرزی " بود که تماس گرفت ، وقتی در میانه ترافیک شبانگاهی نسبتأ سنگین شهری و درلابلای اندیشه های پراکنده ، آینده را در چرخ دنده های گذر عمری تکرارشونده به گذشته مبدل می کردم .
مکالمه ای کوتاه : احوالپرسی ، تبریک سال نو و دعوتی برای تماشای نمایش " استثناء و قاعده ".
و این مکالمه اندیشه های پراکنده تا چند لحظه پیش را سامان داد و دیگر هرآنچه بود ، اندیشه دیداری بود که در غروب جمعه بیست فروردین رقم می خورد .
مرور ایام نیمه دوم دهه هفتاد ، جوانان پرشور وانرژی که اکثرأ هنوز تازیانه زمان برگرده اشان فرود نیامده و هریک چشم اندازی را در بستر شاه پریانی افق زمان پیش رو متصور بودند و تصوری حداقلی از آنچه امروز هست را نداشتند .
غروب جمعه زیبا و دوست داشتنی شد ، هنگامی که " استثناء و قاعده " را به تماشا نشستم . اجرای معقول و انتخاب موسیقی خوب که لذت لازم را بردم و خسته ام نکرد و همین کافی بود که بدانم کار
... دیدن ادامه ››
خوبی بود .
قصد ندارم در اینجا به تحلیل و نقد اثر بپردازم ، زیرا افزون بر تماشای اجرا ، انگیزه دیدار بود .
در طول اجرا ، بازرگان " علیرضا محیت " را در گذر ایام می کاویدم و سعی می کردم براساس شاخص هایی که از جثه " سعید میرزایی " یادم می آمد او را درمیان بازیگران بیابم . و فکر می کردم به حضور بچه های دیگر گه احتمالأ در روند اجرای نکایش سهیم هستند .
می اندیشیدم به وجود یک فرد که در لحظه لحظه سپری شدن عمر شکل می گیرد . لحظاتی که چون قطعات یک پازل از خاطرات افرادی که بالنسبه در زندگی انسان حضور می یابند و آنقدر اهمیت پیدا می کنند که هرگاه به دلیلی از دست می روند ، گویی بخشی از وجودت در قعر دفن می شود .
و در پایان نمایش ، آغوش صمیمی و گرم " سعید میرزایی " ، " علیرضا محیت " ، " استاد کیوان " و دیگر عزیزانی که چون انتظار دیدارشان را نداشتم ( غزاله ، زهره و . . . ) ، غافلگیرم کرد و عملأ غرق فضای موجود شدم به گونه ای که گستره وادی واژگان برای بیان احساسی پر شور و شعف فراموش شد و بیان الکن و زبان قاصر گردید و سراپا خوشحال از بودن این عزیزان که هستند .
پس از گذشت زمانی که گذرش حس نشد ، خداحافظی کردم ، ولی همه این عزیزان همراهم هستند . عزیزانی که پس از گذشت حدود بیست سال ، کوله باری از تجربه ایام بر دوش دارند و به روز های فکر می کنند که در آن روزها، این روزها را به گونه ای دیگر تصور می کردند .
آرزوی سعادت ، سلامت ،کامیابی برای همه شما دارم ، و از لطف بی دریغ " عباس گودرزی " عزیز برای فراهم آوردن این دیدار بی نهایت سپاسگزارم .
فروردین ٩٥