در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نمایش نگاهمان می کنند درباره نمایش نگاهمان می کنند: یادداشتی بر نمایش " نگاهمان می کنند" حمیده صمدی- محمدر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:40:15
یادداشتی بر نمایش " نگاهمان می کنند"

حمیده صمدی- محمدرضا اصلی را پیش تر به عنوان دستیارکارگردان میشناختم در نمایش های "خانواده تت" به کارگردانی "فرهاد آییش"...."منهای دو" و "اشمیت" به کارگردانی"داود رشیدی" "گالیله" به کارگردانی "داریوش فرهنگ" و..... این بار محمدرضا اصلی خود در مقام کارگردان نوشته ای از نغمه ثمینی را به روی صحنه می برد... نمایشنامه ای با مضمون اجتماعی ... معضلی را به تصویر میکشد که زندگی انسان معاصر را تحت الشعاع قرار داده و یکی از دغدغه های اوست انسانی که با ورود تکنولوژی های جدید ( گوشی‌های هوشمند، اینترنت ، فضاهای مجازی و ...) به جای زندگی آسوده تر، امنیت خود را از دست داده و ترس و اضطرات و استرس همه وجودش را فرا گرفته... دیگر چیزی به اسم حریم خصوصی برایش معنایی ندارد... به هر سو میرود چشمانی بیگانه را همراه دارد ...چشمها و گوشهایی در همه حال نظاره گرش هستند... نمایش سه اپیزود دارد که در هر اپیزود شاهد هستیم که چگونه حریم خصوصی افراد مورد تعرض قرار میگیرد و اعصاب و روح و روانشان را نشانه میرود ...در اپیزود اول زن را بیمار، شکاک، بدبین و دارای مشکلات روانی می پنداریم دائما پرده های خانه را میکشد تا احساس امنیت کند خانه را میگردد به دنبال دوربینی است که در خانه کار گذاشته شده باشد و حتی میترسد در بدن همسرش طی عمل جراحی دوربینی گذاشته باشند ( مرد به دلیل ساخت فیلمی مستند مدتی تحت بازجویی و تعقیب و.... بوده) مرد گمان میکند ترس و نگرانی تمام شده است که بعد با دریافت سی دی از پست که حاوی مسائل خصوصی زندگیشان است و مرد فقط آنرا در گوشی خود داشته تمام امنیت خود را از دست رفته میبیند و..... در اپیزود دوم خانم بازیگری برای اطمینان از همسرش با دوربینی در دست به زور وارد خانه ای میشود که فقط دختر خانواده در خانه است منزل روبرویی را با دوربین نگاه میکند در نظر میگیرد ... ... دیدن ادامه ›› او نیز به خود اجازه میدهد به حریم خصوصی دیگران تعرض کند تا شاید امنیت خود را بیابد شاید به آرامش برسد و به همسرش اعتماد کند...در این اپیزود بازیهای باورپذیر و یکدستی را از شیدا خلیق و فرشته صدرعرفایی شاهد هستیم...اپیزود سوم هم مردی که گذران زندگی اش از طریق تهیه فیلم و و سی دی و عکس از خصوصی ترین مسائل افراد و فروش آنهاست و .... در هر اپیزود صدای آمبولانسی هم شنیده میشود صدای آژیر مانندی که شاید یادآور حرمتها و حریمهایی است که جریحه دار شده اند باید درمان و مداوا شوند و به احیا نیاز دارند...البته این موضوعی است که باید آسیب شناسی گردد و این نمایش تلنگری است که شاید لحظه ای بیاندیشیم که هر یک از ما چقدر به حریم خصوصی دیگران احترام می گذاریم و چقدر نگاههایمان... چشمهایمان... گوشهایمان، حرمت نگه میدارند...معضلی که این روزها گریبانگیر انسان معاصر است و چه بسا زندگیهایی که با استراق سمعها به نابودی کشیده شدند... روح ها و روانهایی که به بازی گرفته شدند ....و من مانده ام با اینهمه پیشرفت تکنولوژی شرافت آدمی چرا پسرفت میکند...به محمدرضا اصلی به عنوان اولین کارگردانیش به دلیل پرداختن به یک معضل مهم اجتماعی و دغدغه روز انسان معاصر ... تبریک میگویم به خاطر کارگردانی بی ادعایش به خاطر صداقتش و اینکه یک سوژه اجتماعی به روز را با احترام به مخاطب به روی صحنه برده است و تبریک به خاطر هدایت درست بازیگرانش ....به امید موفقیت های روز افزونش....

حمیده صمدی
محمد شفائی این را خواند
محمد رحمانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید