در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مجید خادم درباره نمایش کمدی افسانه ببر: این تئاتر رو رو دیشب (4 شنبه - 05 / خرداد / 95) تماشا کردم . اول از
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:53:45
این تئاتر رو رو دیشب (4 شنبه - 05 / خرداد / 95) تماشا کردم .

اول از همه لازمه که تقدیر کنم از تلاش و انرژی زیادی که آقای هدایت هاشمی دوست‌داشتنی برای باورپذیرترشدنِ نقش گذاشتن و در هوای - طبق معمول! - نه‌چندان مطبوعِ سالن تئاتر باران، یک‌تنه و عرق‌ریزان با صداسازی‌های هنرمندانه، بارِ چندین کاراکتر رو بدوش کشیدن .

از جهت نزدیک‌بودنِ محتوای اثر، به طنز یا هجو ؛
می‌شه گفت بُعد طنز " تا حدی " غالب بود؛ با این‌حال، توی لحظاتی هم گرفتار هجویات یا حرکات زائدی می‌شد که بُعد ابتذال رو غالب می‌کرد؛ مثل: افراط و زیاده‌روی در نشون‌دادنِ حرکاتِ فنی با دست به توله‌ببرِ نر !
بعلاوه، دقایق پایانیِ اثر رو که کنایه‌‌ای به بعضی از شخصیت‌های سیاسیِ داخلی داشت، به دو دلیل اصلاً شایسته و بایسته نمی‌دونم و نپسندیدم ... دیدن ادامه ›› :
علت اول: اعتقادِ شخصیم به اینکه قبلی و فعلی و بعدی ... همه، سر و ته یک کرباسن (خانه از پای‌بست ویران است!)؛ بنابراین اینکه موج‌سواری و سوء استفاده کنیم از باور عوام - که تصور می‌کنن سوپرمن و منجی‌ای پیدا شده (یا خواهد شد) و شرایط تغییر کرده (یا خواهد کرد) - و فلانی رو بتمن جلوه بدیم و بهمانی رو جوکر! ... من اسمش رو می‌ذارم " نون‌به‌نرخ روزخوری " و " فریب مخاطب "؛ صدالبته واکنش‌های حاضران توی سالن و بوجد اومدنِ غیر منطقی از این لحظات از نمایش و خنده‌های افراطی و بعضاً مستانه، تایید می‌کرد که - ضمن احترام - متأسفانه حاضران، غالباً از طیف و طبقه فکریِ عوام هستن !
دلیل دوم: اینکه - بخاطر بسته‌بودنِ فضا - به خطوط قرمزِ ایجادشده در چند دهۀ اخیر نزدیک‌ بشیم تا مخاطبانی از طیف فکریِ عام رو جذب کنیم و بوجد بیاریم، باعتقاد من روی دیگۀ سکۀ مخاطب‌فریبی هست؛ شبیه‌سازیِ لحن و حرکاتِ فلان شخصیت سیاسیِ نه‌چندان‌محبوبِ سابق، یا موقتاً‌محبوبِ فعلی، " نخ‌نما "یی شده که سالیانی - و بخصوص دو-سه سالی - هست که بطور افراطی و تقریباً توی هر اثر کمدیِ - سطحی، یا قابل تأملی - داره مشاهده می‌شه، بطوری که خود بنده، نوع و جنسِ دیگه‌ای از همین کنایه‌ها و شبیه‌سازی‌ها رو حدود یک ماه قبل، توی آثار کمدیِ " اتفاقات " و " استشمامات " دیده بودم و صدالبته پیش‌تر، در بسیاری از آثار سطحی، یا عمیق دیگه !

البته این اِشکالات و کج‌سلیقگی‌ها رو من بیشتر به نوع برداشت و جنسِ دخل و تصرف و بعضاً بومی‌سازیِ اثر داریو فو توسط آقای عامل (کارگردان) وارد می‌دونم! ... وگرنه آقای هاشمی تنها یک پرزنتِر بودن که البته قوّتِ ارائۀ ایشون، این ضعف‌ها رو هم کم‌رنگ می‌کرد ؛
این رو هم اضافه کنم که با توجه به اینکه ابتدای اجرا توضیح داده شد که سناریوی این اثر، برگردان یک نقالی چینی هست (و تا اونجا که اطلاعات ناقص و غیر تخصصی بنده حکم می‌کنه، مخاطبانِ نقالی، معمولاً عوام هستن) بُعد عوام‌پسندیِ - لحظاتی از - این اثر رو قابل توجیه می‌دونم؛ چنانکه بهمین دلیل، توی این اثر، پیام چندان‌عمیق و تأمل‌برانگیزی رو مشاهده نکردم (یا احتمالاً دو زاریِ بنده کج بوده!) .

مثل همیشه لازم می‌دونم از همۀ عوامل پشت صحنۀ این تئاتر که با امکانات نسبتاً کم و بعد از چند سال توقیف، این کار رو روی صحنه آوردن، تشکر کنم ؛
ضمناً - علیرغم اِشکالات - رضایت کلی خودم رو از کیفیت این نمایش اعلام می‌کنم ؛
بعلاوه، آرزو می‌کنم که در آینده آثار کم‌اِشکال‌تر و باکیفیت‌تری رو از دست‌اندرکاران این نمایش ببینم .
رومینا خلج هدایتی و نینا ا.بستیانی این را خواندند
مریم نوربخش و سپیده ف این را دوست دارند
جناب خادم گرامی

سپاس از حضور شما و توجهی که داشتید و تشکر برای بیان نظر درباره این نمایش. اما ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد

در نظری که مرقوم کردید چندین و چند بار طیف مخاطبین نمایش را به دو گروه تقسیم بندی کردید و از واژه عوام استفاده کردید. با حفظ احترام ... دیدن ادامه ›› به نظر شما باید عرض کنیم چندان با این تقسیم بندی موافق نیستیم. شاید در نتیجه همین تقسیم بندی که مخاطب علاقمند به تئاتر حتما از طبقه فرهیخته تر جامعه هست و به این واسطه یک سنگ محک درست کردیم که اگر کسی تئاتر نرفت لابد کمتر فرهیخته و در قالب واژه عوام جای می گیرد یا اگر به دیدن نمایشی رفت که در آن برخی موقعیت ها یا شخصیت های روز هجو شده اند و مخاطب خندید پس حتما اون مخاطب در سطح نازلتری از مخاطبی که نمی خنند قرار دارد یکی از مشکلاتی هست که ثمره آن را شرایط وخیم این روزهای تئاتر و تعداد مخاطب کم تئاتر می توان جستجو کرد. توجه داشته باشید منظور این نیست که خود را در سطح سلیقه عموم مخاطبین پایین آوریم بلکه منظور این است خیلی هم نباید به واسطه اینکه قصد داریم اثری فاخر از منظر مفهومی تولید کنیم پس باید فرسنگ ها از طیف های مختلف جامعه فاصله بگیریم و اثر خود را صرفا برای بخشی از جامعه تولید کنیم به این واسطه آن قشر از جامعه لابد فرهیخته تر و دارای نگاه عمیق تری هستند. ثمره این نوع نگاه وضعیت اسفناک فعلی تئاتر و عدم توانایی در جذب مخاطب است و همین نوع نگاه باعث سالها اقتصاد تئاتر زمین گیر شده باشد. گرچه نگاه صرفا گیشه محور و تجاری به تئاتر نیز قطعا امری نکوهیده است که گروه اجرایی نه تنها از آن دوری کرده بلکه حتی در صف مبارزین با نگاه گیشه محور قرار دارد.

در نظر خود تقسیم بندی بین طنز و هجو انجام دادید و از فهوای کلام بر میاد شما طنز را در مرتبه بالاتری از هجو دسته بندی می کنید. متاسفانه با این تقسیم بندی نیز چندان موافق نیستیم. در هیچ کدام از بحث های آکادمیک و فنی هجو در مرتبه ای نازل تر از طنز قرار داده نشده و در این حوزه بر اساس میزان متفاوت بودن نگاه به یک پدیده یا موضوع جدی نوع نگاه را به کمدی، طنز و یا هجو تقسیم کرده اند بدون آنکه هر کدام را به دیگری برتری دهند یا به واسطه هجو بودن اثری را نازل تر از یک اثر طنز قلمداد کنند.

فرمودید شبیه سازی با برخی شخصیت های حقیقی سیاسی یا غیر سیاسی نخ نما شده و برای مخاطب عام جذاب است. در مورد تقسیم بندی عام و خاص بودن مخاطب که توضیح دادیم اما در مورد اینکه شبیه سازی با فلان شخصیت نخ نما هست نیز باز جای گفتگو دارد. اصولا یکی از رسالت های یک اثر با نحوه روایت و پرداخت طنز، کمدی یا هجو به چالش کشیدن اتفاقات و شرایط امروز یا دیروز یک جامعه است و بومی سازی کردن یک اثر غیر بومی نه تنها چیزی از ارزش های هنری یک اثر کم نمی کند بلکه باعث درک و فهم بهتر و بیشتر مخاطب خواهد شد.

شما تصور کنید با ارزش ترین و بهترین درام های امریکایی یا اروپایی را از بزرگترین درام نویس های جهات را به همان شیوه کلاسیک و یا با شیوه مدرن اما بدون ذره ای تشابه سازی با شرایط روز جامعه خود اجرا کنیم. چه نتیجه و تاثیری برای مخاطب آن جامعه دارد وقتی چیزی از شرایط روز خود یا ذره از همخوانی با فرهنگ خود در آن اثر نمی بیند.

و در انتها فرمودید در این اثر پیام چندان عمیق و تامل بر انگیزی مشاهده نکردید. چه مفهومی بالاتر از همان توضیح اول نمایش در مورد مسئولیت پذیری فرد فرد هر جامعه ؟؟ برای انتقال بهتر مفهوم اصلی نمایش توجه شما را به بخش کوتاهی از توضیح اول نمایش جلب می کنم که می گوید:

" ملتی «ببر دار و صاحب ببر» به حساب می آیند که در مقابل کوه مشکلات از زیر بار مسئولیت شونه خالی نکنن ؛ خشتک شونو زرد نکن؛ زیر سبیلی در نکنن ؛خود شونو سکه یه پول نکنن.
ببر یعنی مسئولیت رو به دوش دیگری ننداختن، کار خود رو به دست دیگری ندادن، حتی اگه این فرد بالاترین و محبوب ترین فرد باشه، یا کسی باشه که قابلیت های خودشو ثابت کرده، کسی که «ببر داره» خودش رو موظف می بینه بازبینی و وارسی بکنه؛ بررسی و تحقیق بکنه. نه بخاطر اینکه به دیگران اعتماد نداره، نه. بلکه فقط برای پرهیز از ایمان و اعتقاد و سرسپردگی احمقانه ای که خطرناکترین و مخرب ترین سرطان و دشمن تعقل و انقلابه "

و بعد وقتی به تصویر داخل بروشور اثر نگاه می کنید که آخرین ببر شکار شده ایرانی را نشان می دهد و مشخص می شود ما سالهاست ببر را از دست داده ایم آیا نتیجه ای حاصل نمی شود ؟؟ آیا از نظر شما انتقال این مفهوم در قالب یک اثر با شیوه روایتی مفرح و قابل درک برای اقشار مختلف جامعه با هر سطح سلیقه و دانش چه بالاترین چه پایین ترین نخ نما شدن محسوب می شود ؟؟

برادر بزرگوار یکی از رسالت های مهم شعار تئاتر برای همه این است که فقط خودمان را محدود به 2 یا 3 هزار نفر مخاطب حرفه ای تئاتر نکنیم و تمام سعی خود را بکنیم با حفظ بالاترین سطح کیفی، اثری عمیق و در عین حال موثر در جذب مخاطب ارائه شود تا به جمعیت حداقلی فعلی علاقمند به تئاتر مخاطب بیشتری اضافه شود تا با دیدن یک اثر تفکر برانگیز و با اندکی مفرح کردن حال او و جدا کردنش از فضای خسته و دلمرده روزمرگی جامعه او را به قبیله به قول شما فرهیخته تر جامعه اضافه کنیم.

در پایان سپاس گزار حضور شما و بیان نظر شما هستیم و امیدواریم بتوانیم در آثار بعدی رضایت خاطر شما را بیشتر و بهتر جلب کنیم
۰۶ خرداد ۱۳۹۵
با سلام و احترام

اول اینکه از خوندن این گپ و گفت بسیار لذت برم و آموختم. و بر خودم دونستم که از آقای خادم و نماینده گروه اجرایی تشکر کنم.

از اینکه خیلی شفاف و با دقت در انتخاب کلمات و بدون توهین و تحقیر و ریز پرخاشگری ای که این روزها بسیار شاهدش هستیم، نظرات خودتون ... دیدن ادامه ›› رو بیان کردید از هر دو بزرگوار تشکر میکنم.

اتفاقی که میافته اینه که مخاطب عام، یا خاص یا کم سن یا مسن، بهر روی حضور در فضای سالم فرهنگی نمیتونه بی تاثیر باشه. حتی اگر دست آورد اندکی برای بعضی مخاطب ها داشته باشه، در بدترین حالت روزنه ای برای نمایاندن راه و رشد فرهنگی خواهد بود.

درسته که این روزها تاتر رفتن جزو پز های برخی به اصطلاح روشنفرکر نما شده و این میتونه ناراحت کننده باشه. ولی باور کنید همین حضور میتونه راه گشا باشه.

مردم ما کتاب نمیخونن. روزنامه نمیخونن. دمبال منبع و ماخذ خبرهایی که براشون رو تلگرام میاد نمیرن. جستجوگر نیستن و هر خبری رو وحی منزل میدونن ....
پس حتی اگر برای ساعتی خنده هم به تماشای تاتر اومده باشن، حتمن یه چیزی درونشون تکون میخوره، حتی اگر از سر تفنن هم نظرات زیر تاتر رو بخونن، همین نحوه مودبانه مکالمه شما میتونه آموزنده باشه. که میشه هم عقیده نبود ولی محترم بود.

با آرزوی موفقیت

۰۱ تیر ۱۳۹۵
سلام نینای عزیز

چه جالب که بطور اتفاقی همین امروزی که برای تماشای اثر دیگه‌ای رفته بودم و همین الانی که اَکانتم رو باز کردم تا نظرم رو در مورد اون اثر بنویسم، به دیدگاه قشنگ شما برخوردم .
حقیقتش خاطرم نیست که قریب به یک ماه قبل، به نمایندۀ خوبِ گروه اجرایی " افسانۀ ببر " چی گفتم و چه پاسخی دریافت کردم. اما با کلیت دیدگاه شما مؤافقم .

در پناه " او " باشی .
۰۱ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید