در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال | رضا آزادی درباره نمایش ۰۲۱ (صد سال پیش از تنهایی ما): 021 اثری است مفهومی و قابل تأمل درباره مردی که در سنین جوانی از خانواد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:28:07
021 اثری است مفهومی و قابل تأمل درباره مردی که در سنین جوانی از خانواده‌اش جدا شده و تک و تنها برای رسیدن به آمال و آرزوهایش راهی شهری بزرگ می‌شود (تا به اینجا، تا به تو ، راه زیادی آمده ام...). در طول نمایش متوجه می‌شویم که چرا نام شخصیت داستان 021 است. تلنگری هست به همه ما که در تنهایی خودساخته‌ای غرق شدیم و تبدیل به یک شماره گشته‌ایم. همانند زندانی‌ها یا اسرایی که با شماره‌هایشان شناسایی می‌شوند. یک زندانی در زندان دوران محکومیت خود را به دلیل جرم‌های مرتکب‌شده می‌گذراند، و شاید از این نظر مردمان مشابه زندانیانی باشد که از شهر و روستا و دیار خود دل بریده‌اند و تنها شده‌اند در یک شهر بزرگ (زندان) برای رسیدن به توهماتشان، غافل از اینکه به همین جرم و گناه، محکومانی شده‌اند با یک بارکد یا شماره‌ی شناسایی، بدون شادی و شعف و نور زندگی (پله پله بالا می‌روم و بالا می‌آورم بالا می‌روم و بالا می‌آورم 021 را). در این اثر، اتفاقاتی و رویدادهایی شرح داده می‌شود که کمابیش در زندگی همه‌ی ما به نوعی رخ داده است و به نوعی بسیار پنهان و ناخودآگاه، هم‌ذات پنداری ایجاد می‌شود. مسائلی که 021 تعریف می‌کند، زندگی روزمره بسیاری از جوان‌ها هستند که در جستجوی طلا راهی سفر می‌شوند و در نهایت آن چیزی به آن می‌رسند طلا هست اما از نوع طلای احمق‌ها. شهری مثل تهران (021)، پر شده از جوان‌ها و پیرهایی که آمده‌اند تا جیبی پر کنند غافل از اینکه حتی خود را هم گم می‌کنند. شخصیتشان در پیچ و تاب طاقت‌فرسای کارهایی که در حالت معمول انجام نمیدادند در هم می‌شکند و در برخی موارد به بزهکاری می‌انجامد. این جوانان که تازه چشمشان به زرق و برق دنیای جدید روشن شده است، مبهوت و گیج و منگ ناگهان بی‌دلیل دل می‌بازند و عاشق می‌شوند. عشقی که یک‌طرفه می‌شود و بانی قربانی کردن دل. دل پس از جسم می‌میرد و وضعیت بدتر از آنی که هست می‌شود. عاشق دلشکسته چه سرانجامی جز شاعر شدن دارد (و حالا مسیر آمده را بازمی‌گردم/ برگه‌هایم را/ یه کیف پر از تو را/ زیر بغل می‌گیرم/ تمام حجم اول دیدارمان را).
محل روایت، یک زیرزمین است. زیرزمین یا زیرِ زمین که بارها توسط 021 تکرار می‌شود، محلی است که پناهگاه و آسایشگاهی برای فرار از شلوغی و ازدحام. تاریک است و فقط صدای موتورخانه می‌اید. بعضی‌ها زیرزمینی می‌خوانند، بعضی‌ها زیرزمینی می‌سرایند، بعضی‌ها زیرزمینی زندگی می‌کنند. شعرهایی که 021 می‌سراید، ... دیدن ادامه ›› از دردهای او نشأت می‌گیرد و در این شعرها به مسائل اجتماعی و انسانی پرداخته می‌شود. دردهای وی را می‌توان در بخش‌های گوناگونی اعم از آزادی‌های مدنی، بیکاری، فقر، جوانی، عشق، و استثمار کارفرما طبقه‌بندی کرد. یکی از ویژگی‌های این اثر، شعرهای امروزی متنوعی است که با سرگذشت شخصیت آقای 021 در هم آمیخته است.
021 در جستجوی نان، به هر دری می‌زند تا کسب روزی کند. از کارگری در گرمای طاقت‌فرسا گرفته تا کار در نشریه‌ای که یک روزه توقیف می‌شود و کار در کافی‌شاپ و سرویس‌دهی به برخی تازه‌ به دوران رسیده‌ها، تلاش‌هایی هستند که جز سرخودرگی نداشته‌اند. نبودن بستر مناسب و صحیح رشد نیروی انسانی در جامعه، و وجود شکاف طبقاتی غیرقابل انکار از یک سو، و نیازهای اولیه‌ی هر انسانی از سوی دیگر، 021 را در مسیر بزه قرار می‌دهد. یک جوان ساده‌دل روستایی، ابتدا از پاکی و صداقت و ساده بودنش خسته می‌شود و آن را از خود دور می‌کند و در نهایت دزد شده و راهی زندان می‌شود. سرنوشتی که 021 دارد کما بیش برای هر کس رخ داده است. حداقل برخی بخش‌های آن برای همه آشنا هست.
گروه موسیقی این نمایش، ضمن اجرای جالب و درخور توجه، صدای بیش از حد بلند و آزار‌دهنده‌ای داشتند. دکور و اکسسوار و نورپردازی، چندان کارآمد و مناسب نبودند. میز و صندلی وسط صحنه در حالی که می‌توانست در انتقال برخی مفاهیم مفید واقع شود، با بی‌مهری مواجه شده بودند. رعایت مسائل جزئی اینچنینی می‌تواند بر جذابیت اثر بیفزاید.

با تشکر
رضا آزادی