درود هاا..حرف نداره
سرکرده:ما همه شکار مرگ بودیم و خود نمی دانستیم.داوری پایان نیافته است.بنگرید که داوران اصلی از راه میرسند.آنها یک دریا سپاهند نه درود میگویند و نه بدرود . نه میپرسند و نه گوششان به پاسخ است.آنها با زبان شمشیر سخن میگویند..
زن آسیابان می گوید: آری ، اینک داوران اصلی از راه می رسند٬ شما را که درفش سپید بود این بود داوری ٬تا رای درفش سیاه آنان چه باشد..