یادداشت سید جواد روشن به بهانهی اجرای نمایش "شیش و بش" نوشته محمد چرمشیر در تالار سنگلج
نمایش ایرانی در تالاری خاطره انگیز
سنگلج تالاری پر خاطره است که از افتتاح آن در مهرماه 1344، حدود نیم قرن میگذرد. یکی از قدیمیترین تالارهای فعال کشور که در محلهای قدیمی واقع شده است و از همان ابتدا با نیت اجرای نمایشهای ایرانی تاسیس شد و تلاش شده بود تا مخاطبان از طبقات مختلف را به خود جلب کند. سنگلج با خود خاطراتی از هنرنمایی بزرگانی چون عزتالله انتظامی، علی نصیریان، عباس جوانمرد، جعفر والی، داوود رشیدی، پرویز فنیزاده، اکبر زنجانپور، جمیله شیخی، هرمز هدایت، پرویز تائیدی، سعدی افشار و بسیاری دیگر از بزرگان تئاتر ایران را به همراه دارد. آنانی که تئاتر را از سالهای دورتر دنبال میکنند بی شک نمایشهای "امیر ارسلان"، "چوب به دستهای ورزیل"، "بهترین بابای دنیا"، "بلبل سرگشته"، "پهلوان اکبر میمیرد"، "سلطان
... دیدن ادامه ››
مار"، "کوروش پسر ماندانا"، "روزنه آبی"، "افول"، "شهر قصه" و بسیاری دیگر نمایشهای به یاد ماندی از نویسندگانی چون پرویز کاردان، غلامحسین ساعدی، علی نصیریان، بهرام بیضایی، اکبر رادی، بیژن مفید و... را به یاد دارند. هر چند در مقطعی و قبل از انقلاب با تغییر سیاستها نمایشهای خارجی نیز در این تالار اجرا شده است ولی همواره به عنوان مرکز توجه و اجرای نمایشهای ایرانی شناخته شده و میتوان ادعا کرد در حال حاضر در کنار تالار هنر- که مختص اجرای نمایشهای کودک و نوجوان است- تنها تالار حرفهای در تهران است که هویت مشخصی برای مخاطبان خود دارد و اختلاف سلیقههای مدیران آن در طول سالها شاید در کیفیت آثار اجرا شده در آن تاثیر گذاشته باشد ولی هویت ایرانی بودن تالار را حفظ کرده است. البته این سوال پیش میآید که منظور از نمایش ایرانی چیست؟ آیا نمایشی که توسط یک نویسندهی ایرانی و در مورد موضوعی – اجتماعی، تاریخی و... - از جامعهی ایران نوشته شده باشد، نمایش ایرانی محسوب میشود؟ و یا مراد آثاری است که بر اساس سنت نمایشهای ایرانی همچون روحوضی، تعزیه، نقالی و... نگارش و اجرا شود؟ باید گفت به نظر پاسخ به این سوال هنوز محل بحث است. هستند اساتید و هنرمندانی که معتقدند با افزایش تالارهای تئاتری، تالار سنگلج باید صرفا مرکز تولید و اجرای نمایشهای ایرانی – سنتی شود تا هنری مثل نمایش "سیاه بازی" همواره حفظ شود و از طرف دیگر هنرمندانی هستند که دامنهی نمایشهای ایرانی را بزرگتر میانگارند و به حفظ سابقهی تاریخی این تالار که محل اجرای نمایشهای متنوع ایرانی بوده است تاکید دارند. نکتهی اشتراک این دو نظر، اجرای نمایشهایی است بر گرفته از سنت، فرهنگ و اندیشهی ایرانی که برای مخاطب ایرانی، قابل لمس و درک است.
نمایش "شیش و بش" نوشتهی محمد چرمشیر در ساحت متن با خود نشانههایی دارد از شخصیتهای آشنای نمایشهای روحوضی مثل سیاه، حاجی، زن حاجی و... ولی به هیچ وجه تلاش نمیکند تا تبدیل به تیپهای سنتی اینگونه نمایشها شود و از ساختار و قواعد مرسوم نمایشهای سنتی و روحوضی تبعیت ندارد. ولی فضای حاکم بر اثر که در دورهی قاجار و تهران قدیم میگذرد پر است از نشانههای نمایش ایرانی. در اجرا نیز من بر اساس فضای حاکم بر نمایشنامه، با استفاده از دکور، موسیقی، شعر، آواز، لباس، لهجه و... کوشیدهام تا فضای آشنای نمایش ایرانی را برای مخاطب ایجاد کنم. "شیش و بش" فضایی کمدی دارد و در وهلهی اول تلاش داشتم تا مخاطب از دیدن نمایش لذت ببرد و سرگرم شود ولی فراموش نکردیم که هنر تئاتر، هنر اندیشه است. از این رو "شیش و بش" مذمت قضاوتهای عجولانه و پرهیز از سوء تفاهم در زندگی اجتماعی است. متاسفانه امروزه در زندگی خیلی از ما موضوعات پیش پا افتادهای باعث رنجش و ناراحتیهای دراز مدت میشود. در صورتی که اگر کمی تامل کنیم در مییابیم که موضوع آنقدر هم اهمیت نداشته که به خاطرش دوستیها را کنار بگذاریم. دامن زدن به موضوعات کوچک و قضاوتهای یک طرفه و اشتباه، ناراحتی و اختلافات را بیشتر و عمیقتر میکند در صورتی که اگر به جای اینکه موضوعی را در ذهنمان پرورش دهیم و بیجهت بزرگ کنیم در موردش با دیگران حرف بزنیم به راحتی قابل حل خواهد بود. "شیش و بش" بیش از هر چیزی در این مورد صحبت میکند که به ظاهر مسائل خیلی توجه نکنیم و اجازه ندهیم تا سوء تفاهمهای کوچک تبدیل به اختلافهای بزرگ شود.
امیدوارم اجرای نمایش "شیش و بش" برای مخاطبانش خاطرهای شیرین از دیدن یک نمایش ایرانی در تالاری خاطرهانگیز باشد.