در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حمیدرضا آرش کیا درباره نمایش ماه زدگان: 1- "همه آنچه می بینید شاید تنها گفتگویی است از شرم و ترس حاکم بر زمین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:54:15
1- "همه آنچه می بینید شاید تنها گفتگویی است از شرم و ترس حاکم بر زمین که در سایه زیبایی فرو ریخته است..." (برگرفته از بروشور نمایش)
2- "ماه‌زدگان" تئاتر خوبی است. این برداشت کلی من از نمایش است. در همه زمینه‌ها (فرم، محتوا و ...) از متوسط تئاتر در ایران بالاتر است و آن را به سطح قابل قبولی رسانده است. اما می‌گویم "خوب" و نمیگویم "عالی". نمایش نقاط ضعفی دارد که با برطرف کردن آنها میشد نمایش را از این که هست بهتر نمود و تا مرز "خیلی خوب" و "عالی" رساند. جلوتر و در بند 6 نقطه ضعف عمده نمایش را نیز بیان خواهم کرد.
3- ایده اولیه نمایش، اریژینال نیست. قرار هم نیست باشد. خیلی از آثار خوبی که دیده ایم ایده اریژینالی نداشته اند اما خوب بوده اند. ایده غیر اریژینال (تکراری) اولیه با پرداخت خوب نمایشنامه نویس و نسبتاً خوب کارگردان، "خوب" از کار درآمده است. تلاش شده تا ایده اولیه، به درام تبدیل شود و این تلاش تا حدودی موفق بوده است. می توان این کار را با اثر دیگری (جیره بندی پر خروس برای سوگواری) که اتفاقاً همین روزها و در سالن کناری این تئاتر به روی صحنه می رود مقایسه کرد تا فهمید صرف داشتن یا نداشتن یک ایده اولیه خوب، یک درام خوب را نمی سازد. "جیره بندی ..." ایده خوبی دارد اما خوش ساخت نیست و "ماه زدگان" ایده ای تکراری دارد که پرداختش خوب است.
4- بخش زیادی از موفقیت "ماه زدگان" مدیون بازیگرانش است. هر سه بازیگر حس فوق العاده ای دارند و این حس را به اثر تزریق کرده اند. "بهنام تشکر" را متاسفانه پیش از این ندیده بودم (یا شاید دیده بودم و خاطرم نیست). نقشش را عالی از آب درآورده است. در خدمت نمایش است و فضای کار را درک کرده است. وقتی برای تشویق بازیگران ایستاده بودم به چهره اش دقت کردم. هنوز در نقشش بود. برایش جدا شدن از نقش سخت بود. این حس به کمک نمایش آمده است.
5- کارگردانی نسبتاً ... دیدن ادامه ›› خوب است. درست در لحظاتی که تماشاگر رو به خستگی می رود، کارگردان وارد نمایش می شود. در چند صحنه شوک هایی به تماشاگر وارد می شود که خروج از این شوک ها برای تماشاگر زمانبر است. این هنر کارگردان است که تشخیص می دهد در چه مواقعی باید این شوکها را به نمایش وارد نماید. البته "بهرام تشکر" در مواقعی هم در تشخیص این لحظات موفق نیست.
6- "ماه زدگان"، دیالوگ زیاد دارد. دیالوگهایی که بعضاً ساده هم نیستند و ذهن تماشاگر را درگیر می کنند. این دیالوگهای غیرساده در بخشی از نمایش، به سرعت بیان می شوند. طوری که تماشاگر از صحنه جا می ماند. این جا ماندن خیلی از اوقات باعث خستگی تماشاگر می شود. "تشکر" در بعضی از اوقات این جا ماندن را تشخیص می دهد و با شوکهایی که به تماشاگر وارد می کند، تماشاگر را به صحنه بازمی گرداند اما در بعضی اوقات هم اینگونه نیست و تماشاگر به حال خود رها می شود.
7- "ماه زدگان" تصویرهای قشنگی دارد. کارگردانی – نسبتاً- خوبی دارد. نمایشنامه اش خوب است. بازیگران خوبی دارد. چه دلیلی دارد که به تماشایش ننشینید؟
8- اگر فکری به حال تهویه تالار سایه نشود، قطعاً یک روز در این تالار خواهم پخت. به معنای واقعی کلمه.
9- طولانی شد؟ متاسفم.
به طور خاص، دو صحنه در ذهنم مانده است. اول صحنه تیراندازی و فندک و دوم صحنه پایانی نمایش. این ها شوکهای بزرگ نمایش بودند. هرچند شوک اول در نهایت یک شوخی از آب درآمد اما کارگردان را به هدفش (بازگرداندن تماشاگر به صحنه) رساند.
۰۷ تیر ۱۳۹۰
من مخالفتی با حرف شما ندارم. تا حدود زیادی درست می فرمایید. اما می گویم تماشاگر می تواند در نهایت بیرون از سالن روی کلیت اثر فکر کند. هر چند که جزئیات دیالوگها به خاطرش نمانده است اما کلیت اثر را درک کرده. تمهید شوک وارد کردن به تماشاگر، برای درک کلیت اثر مفید است و نه برای تفکر بر دیالوگ ها.
۰۷ تیر ۱۳۹۰
اینرا درست میفرمائید
۰۹ تیر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید