دیدن اُموفاجیا تجربهای متفاوت نسبت به کارهایی است که درحال حاضر شاهد آنها برصحنه هستیم. از این بابت متفاوت که در طول نمایش و حتی بعد از آن، هرچقدر که از آن فاصله میگیریم، حس ما نسبت به متن و محتوی نمایش و حتی ایده نویسنده تغییر میکند. شاید در یک سوم اول، هنوز ندانیم که چه می بینیم، چه سوالی مطرح شده یا چه پرسشی درحال پاسخگویی است. ولی با پیشرفت متن، ارتباط خوبی با آن برقرار میشود، از این جهت که درفضای مبهم ولی جذابی فرو میرویم، یک نفر را میبینیم ومیشنویم، ولی دو نفر هستند، در مورد دو نفر داستانی روایت میشود، ولی ظاهرا یک نفرند.
جنون و مهربانی، شقاوت و دلسوزی را تومان میبینیم و هر دو را باور میکنیم، درحالیکه مجازیم یکی را بپذیریم.
شاهد انتقام هستیم، ولی از خود یا دیگری ... شاید هیچگاه معلوم نشود ...
مرز بین انکار و اعتراف واضح نیست و همین بر جذابیت کار میافزاید
به هرحال توصیه میکنم دیدن این کارِ خوب و جمع و جور از عرفان خلافی رو از دست ندین.