در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | amdgh درباره نمایش سپنج رنج و شکنج فرخنده: نوشته ی دوستی گرامی که درتماشای نمایش همراهی ام کرد : سلام شب شعر، س
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:32:56
نوشته ی دوستی گرامی که درتماشای نمایش همراهی ام کرد :
سلام شب شعر، سلام شب سکوت، سلام شب همنشینی دوست برروی کاشی سرد تاتر
سلام برسادگی ویک رنگی دورهمی این سالن تاریک با نورچراغ

آری منم فرخنده ام، دردانه پدر و عزیزکرده ی مادر، تا به خود آمدم شدم جان خواهر، بدون آنکه یادبگیرم زندگی کردن را، سنگینی آنرا آموختم هیچکس به من راه و رسم زندگی را نشان نداد، خود قلم بدست گرفتم گاهی خطی راست کشیدم،گاهی خط خطی کردم و یک زمانی که حوصله ای بودبا ذوق فراوان خانه ای با دودکش و کوهی با خورشید خانم و حیاطی با چمن و گلی سرخ درآن رسم کردم. همیشه تصور یک زن خانه ای با آرامش است ولی این رسم بزرگ شدن را اجتماع می شکند وقتی وارد اجتماع شدی،خود به خود همه چیز تغییر می کند، حالا باید خودم راه زندگی را پیدا می کردم، محافظی به نام پدر و مادر و خواهر وجود ندارد، اینجا جامعه است به پایم سنگ زدند با حرفهایشان آزارم دادند گاهی سکوت کردم گاهی از خشم فریاد کشیدم گاهی در کمال ناباوری گریه کردم ولی غروری داشتم که در تنهایی گریه کنم این منم فرخنده باورت می شود بزرگ شده ام سنگینی حقارت و زور و درماندگی را احساس می کنم ولی از پا نمیشینم، خواستم خودم باشم اجتماع محدودم کرد خواستم راهم را با علاقه ام انتخاب کنم ولی با فشار اطرافیان گمش کردم ولی رفتم گاهی دلتنگ شدم ولی زمان از حرکت باز نماند شدم خاله شدم پشت خواهر گاهی خسته از اینهمه ... دیدن ادامه ›› فشار ولی دیدم شانه خواهر تکیه گاهم شده ولی باز اجتماع حمایت نکرد، ضربه های مداوم، آی آدمها فرخنده شدن در این دوره آسان است ولی فرخنده ماندن بسیار دشوار، فرخنده باید تمام این مراحل را به تنهایی و خوبی طی کند، دختر خوبی برای پدر و مادر، خواهر خوبی برای خواهران، دوست خوبی برای دوستان همسر شایسته مادر فداکارو.... این خوب بودن ها تاوان دارد ولی تمامی ندارد وگرنه نام فرخنده به نامبارکی برده می شد، وفتی برمی گردی به عقب می بینی فرخنده زمانی برای زندگی کردن نداشت فقط در نقشهای داده شده ایفای نقش کرد زمانی سناریوی دختر بودن، زمانی خواهر بودن، زمانی همسر، زمانی مادر وزمانی دوست و زمانی هم آینده ساز ایران آری اینجا ایران است فرخنده شدن بسی آسان و فرخنده ماندن بسیار دشوار خیلی از فرخنده ها زخمی شدند طاقت نیاوردند از پا نشستند و فقط تماشا کردند ولی من و بقیه فرخنده هات بلند شدیم لبخند زدیم و ادامه دادیم حالا بگو فرخنده کجاست خواهرت مادرت دوستت دخترخاله دختر عمه بابا فرخنده توی خیابان همه جا توی همین سالن همه جا هست فرخنده
پرندیس این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید