در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فرزانه رضائی درباره نمایش باد شیشه را می‌لرزاند: تئاتر باد شیشه را میلرزاند نوشته مهدی کوشکی و کارگردانی مصطفی کوشکی و
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:43:24
تئاتر باد شیشه را میلرزاند نوشته مهدی کوشکی و کارگردانی مصطفی کوشکی و هستی حسینی.

به نظر من نقطه قوت این تئاتر نمایشنامه اون بود. من انتقالهای بین فضاهای مختلف رو که در آخر نمایش از حالت خطی خارج شده بود دوست داشتم. اون حالت مالیخولیایی که در آخر نمایش برای شخصیت شهروز اتفاق افتاد و باعث شد اون صحنه سرگیجه عالی خلق بشه هم خیلی جالب بود. خروج شهروز از حالت عادی خیلی خوب ترسیم شده بود. توی یکی از صحنه های پایانی شخصیت شهروز رو به دخترتوی وان آب نشسته بود و این به عهده مخاطب گذاشته شده بود که متوجه بشه تنها کسی که دختر توی وان رو میبینه شهروزه و شخصیت شاهد که توی همون صحنه حضور داره نمیتونه دختر رو ببینه چون اون دختر فقط توهم شهروزیه که دچار فروپاشی عصبی شده. فروپاشی عصبی شهروز چرا رخ داده بود? چون شهروز بعد از خارج شدن از آپارتمان دوستش شاهد تجاوز آقای کریمی به دختر داستان و قتل آقای کریمی با چاقو بود. بعد از این اتفاق شهروز دچار توهمی شده بود که توش آقای کریمی با چاقویی توی قلبش این ور و اون ور میرفت و دختر داستان توی حمام دوش میگرفت.
با اینکه مردهای داستان در موقعیت خشونت و ظلم قرار گرفته بودند و تنها زن نمایش که دو تا شخصیت مختلف زن رو بازی میکرد تحت ظلم این مردها واقع شده بود, آخر نمایش احساس میکردم که همه شخصیتهای داستان در حقیقت قربانی های خشونت هستند. فکر میکنم این اتفاقیه که واقعا در یک جامعه مریض و خشونت زده میافته و توی این نمایش به خوبی نشون داده ... دیدن ادامه ›› شده بود.
این تئاتر کلا در ایجاد فضای ترس و تنش و انتقالش به تماشاگر خیلی موفق بود. هرچند دیالوگهاش به نظر من کمی خسته کننده بودند اون حالت بیهودگی و حماقت حاکم بر شخصیتها رو خیلی خوب منتقل کرده بود.
بازی شخصیت شاهد خیلی برای من جالب بود. به نظرم بازیگر شاهد هم توی نقش شاهد و هم توی نقش آقای کریمی خیلی خوب بازی میکرد. اما شخصیت دختر هرچند بازی سنگین و پرزحمتی داشت به دل من ننشست. فکر میکنم مهمترین علتش هم طراحی لباس و مدل موهای دختر بود که هیچ جوری با فضای داستان هماهنگی نداشت.
طراحی صحنه تئاتر خیلی جذاب و خلاقانه بود. دکور سه وجهی گردان با گردشهای گاه به گاهش نه فقط تماشاگر را از اتاق شهروز و شاهد به موتورخانه آقای کریمی میبرد بلکه ریتم کند دیالوگها را قابل تحمل میکرد.
نورپردازی کار خیلی ضعیف بود که البته من فکر میکنم اشکال از سالن نمایش بود. فکر میکنم سالن مستقل تهران اصلا مناسب این نمایش نبود. دکور تئاتر بیش از اندازه به تماشاگرها نزدیک بود و بی نظمیهای معمول تئاتر مستقل تهران مثل دیر شروع شدن نمایش و اینکه افراد روی شماره صندلیهای خودشون ننشسته بودند هم خیلی آزاردهنده بود.
عالیا این را خواند
ستاره کیان این را دوست دارد
واقعا ممنون بابت این نظر فوق العاده تون، من خیلی درگیر بودم تو ذهنم که بعضی از اتفاق ها معنیش چی میتونست باشه!! در نظر داشتم متن نمایشنامه رو بخونم خودم تا سوالام برطرف شه :)
۲۲ آبان ۱۳۹۵
دوست عزیز خانم رضایی ، از تاخیر به وجود آمده و مسائل پیش آمده از طرف گروه اجرایی و تئاتر مستقل تهران عذرخواهی می کنم ، امیدوارم بپذیرید و در ادامه روند فرهنگی مجموعه ما را همراهی بفرمایید. از نقد و دیدگاه شما هم بسیار سپاسگزار و خرسندیم.
۲۳ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید