یک پروژه ی دانشجویی که توانسته بود به مقیاس تجاری هم برود و البته که راضی کننده بود. توفان از نمایشنامه های کمدی شکسپیر است و گروه دانشجویی با موفقیت توانسته بودند روح نمایش را زنده کنند. بازیگرها از جان و دل بازی می کردند. قشنگ این را حس می کردی. کالیبان را دوست داشتم. مخصوصا بهره گیری از داربست های سقف و آویزان شدن هایش از داربست ها برای القای بچه غول و وحشی بودنش. کلا از تمام ابعاد صحنه برای بازی استفاده کرده بودند. سقف, کف, تماشاگرانی که در باغچه مانندهایی به دور صحنه روی زمین می نشستند, 4 تا خروجی سالن و... میراندا و جوراب شلواری رنگ پایش زیبایی وحشیانه ی دختر پادشاهی در یک جزیره ی متروک بودن را القا می کرد. پری ها و آریل فوق العاده بودند. دیالوگ ها بعضی وقت ها باستانی و پرطمطراق و بعضی وقت ها عامیانه و کوچه بازاری بود. ولی با این که ناهمگون بود, من هیچ مشکلی نداشتم و به خوبی رابطه برقرار کردم. از آن اجراهای دوست داشتنی از نمایشنامه های شکسپیر بود.