بازیگرهان جوانی که اجرای اکثر آنها بسیار قوی و دلنشین بود. استفاده از فضا و دکور مینیمالیستی، این امکان را فراهم میکند تا تماشاچی تمام تمرکزش را منعطف به اکت و دیالوگ/مونولوگها کند؛ که حقیقتا نیز دنبال کردن روند اجرا نیازمند چنین حضور جسمی و ذهنییی ست.
این کار یک نمونه تمام عیار از استفاده حداقلی از ابزار بیرونیست (یعنی هر چیزی جز وجود بازیگر) و در عین حال بدون نیاز به هیچ تکلفی حسهای واقعی را به تماشاچی منتقل میکند.
اشاره به یک نکته مهم: حضور خواننده شناختهشده رپ (سینا ساعی) آن هم در نقشی کمی پررنگتر از دیگران، حاکی از نوعی ابتکار و نوآوری است و نکات مثبت بسیاری به همراه دارد؛ متاسفانه برخی، حضور ایشان را به قصدتضمین گیشه دانسته و آن را ملامت میکنند؛ وانگهی همین هدف نیز به تنهایی نشانه ذکاوت کارگردان است، حتی اگر اجرای درخشان جناب ساعی را نادیده بگیریم.
گویا فراموش کردهایم که هنرها از هم جدا نیستند؛ فراموش کردهایم که هنر به دو نوع بازاری و فاخر تقسیم نمیشود؛ فراموش کردهایم که باید با گذر زمان، از فرم سنتی خود خارج شویم و ایدههای نو بسازیم. از چیزهای بدِ نو آغاز کردن بهتر از چیزهای خوبِ کهنه است (برشت).
ضمنا فراموش نکنید که تا به حال هیچ جادوگری جز کیومرث مرادی نتوانسته پای پسرهای نوجوان رَپِر را به سالن تئاتر باز کند.