کاش میتوانستیم راجع بهش حرف بزنیم، خواهش میکنم عاجزانه وقتی درکمان به چیزی نمی رسد راجع بهش حرف نزنیم! خسته نباشید میگم به جابر رمضانی و گروه بی نظیرش بی شک یکی از بهترین اجراهای زندگیمو دیدم
کاش با تصور کودکانه این که چیزی رو کشف کردیم که دیگران شعور و سواد کشفش رو نداشتن.(شبیه احساس صاحبان کم جنبه مازراتی که دیگران رو کوروکچل خطاب میکنن،البته دست کم مازراتی دارها از دیگران بیشتر پول دارند اما جماعتی که صرفا افه و ژست هنری-ادبی-فلسفی بودن رو دارند، فقط نقش بازی میکنن)..،دچار توهم فرهیختگی نشیم...فرهیختگی نیازمند سالها تلمذ و مطالعه و تفکر و تدبر هست و قطعا توهم و رویابافی میانبری بسمت فرهیختگی نیمی گشاید...خیلی ها بسادگی میتونن از خط خطیهایی که کودکی در دفتر مشقش کشیده، پیچیده ترین رمزگشاییها رو کنن و بسیار شیوا و خواندنی به نمادهای ادبیات و هنر ربطش بدن و یا از سیاه-کوره-خطها به تحلیل فضای سیاسی و فرهنگی جامعه برسن و،،،،و..... اما هیچکدام از این متون زیبا یا اگر صدرساله در تقدیس خط خطیها نوشته شود،نافی این واقعیت ساده نیست که اون ها فقط نتیجه یه بازی کودکانه هستن و هیچ ارزش هنری خاصی ندارند....بعضی نمایش ها هم داستان خط خطیهایی هست که ازشون تعابیر فلسفی،هنری و....شده