دیشب به تماشای این اثر نشستم. نمایشِ بسیار شریفی بود و به دور از هرگونه ادا و اصول روشنفکری و وفادار به متن. کارگردانی خوب بود، صحنه خوب بود ، موسیقی به جا و درست استفاده شده بود ، طراحی صحنه خلاقانه بود و از همه مهمتر نور پردازی که چشم نواز و درست اجرا شده بود. اما بازیگران :برخلاف نظر برخی دوستان مسعود دلخواه به نظرم اصلا خوب نبود جز در چند صحنه. یکنواخت بازی میکرد و شخصیتش را نتوانسته بود قابل باور کند برای منِ مخاطب . البته با تمام این نقد ها باز هم سطحِ بازی اش در حد استانداردِ این روزهای تاتر ایران بود. شهره سلطانی با ارفاق خوب بود. آنجاهایی هم که خوب نبود به ضعف های متن بر میگشت که بعداً به آن اشاره میکنم. برای این بانویِ شریف و کاربلد تاتر ایران آرزوی سلامتی روزافزون دارم و امیدوارم مثل همیشه برروی صحنه ها بدرخشد. قاسم زارع اما عالی بود. میمیک های عالی اش خصوصاً در صحنه هایی که با تلفن حرف میزد نشان از استعداد بی نظیر و هوش ذاتیِ تاتری اش دارد . قاسم زارع را باید بیشتر ببینیم بر روی صحنه. اصلاً جایش رویِ صحنه است با آن صدایِ قوی و رسا و تاتریِ دل نشینش.
درباره متن اما و محمد چرمشیر که استاد من هم بوده اند فقط به این نکته اشاره میکنم که چرمشیر دیگر آن چرمشیر سابق نیست و به نظرم تنها باید با بهترین کارهایش مثل رقص مادیانها و در مصر برف نمیبارد و ... غیره به یادش بیاوریم و خاطره اش را به باد بسپاریم. او هم مثل محمد رحمانیان فقط به دنبال پر کار بودن و مداوم نوشتن است. بی شک یکی از پرکارترین نمایشنامه نویسهای دنیا است و محتوا و کیفیت را فدای کمیت کرده است که ای کاش هیچوقت اینگونه نمیشد. نمایشنامه بویِ خواب قطعا از بدترین کارهای چرمشیر است. متنی پر از ایراد و اشکال چه در شخصیت پردازی و چه در روایت قصه. بدرود استاد محمد چرمشیر عزیزم.
دیدنِ اثر را اما به همه توصیه میکنم. چون همانطور که در سطر اول گفتم اثر شریفی است و شرافت این روزها در تاتر ایران کیمیا است.
به بوی خواب از پنچ نمره با ارفاق نمره سه را میدهم و برای تک تکِ عواملش آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون را دارم.