در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسعود صفری درباره نمایش کوریولانوس: دیالکتیکِ قدرت و امتناع (یادداشتی به بهانه توقیف نمایش کوریولانوس د
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:17:03
دیالکتیکِ قدرت و امتناع

(یادداشتی به بهانه توقیف نمایش کوریولانوس در میانه اجرا)

محمدمهدی اردبیلی

این پاره‌نوشته یک نقد نیست، طرحِ ایده‌ای است به میانجی اجرای کوریولانوس به کارگردانی حامد اصغرزاده.
لازمه‌ی انجام هر عملی قدرت است، و هرچه آن عمل دشوارتر باشد، به قدرت بیشتری نیاز است. حال چه قدرتی نیاز است تا امور آشتی‌ناپذیر را، اموری ... دیدن ادامه ›› به‌ظاهر متناقض را کنار هم، بلکه روی هم، بلکه توی هم، قرار دهد؟ قدرتی بینهایت برای انجامِ کاری ناممکن، برای نقض اصل امتناع تناقض، قدرتی ضدقدرت. این ناممکن را اما تنها می‌توان به میانجیِ دیالکتیک نفی‌کننده ممکن ساخت. کوریولانوس دیالکتیکِ میان این آشتی‌ناپذیران است که طرح مبسوط هرکدام البته حکایتی مجزا و مفصل است:
دیالکتیکِ ایده (در خود- سوژه-کارگردان) و اجرا (برای خود-ابژه- صحنه)، دیالکتیکِ تخطی و اطاعت بازیگران، دیالکتیکِ درون و بیرون، دیالکتیکِ تماشاگر و بازیگر (در مقام کشاندن بازیِ قدرتِ عمودی درون نمایش به مناسبات افقیِ تماشاگر و بازیگر)، دیالکتیک تراژدی و کمدی (به شیوه‌هایی مشخصاً کلبی‌مسلکانه) و از همه مهمتر، در بن و اساس موضوع اصلی کوریولانوس، یعنی دیالکتیکِ قدرت و امتناع، در ساحت سیاست. صرف نظر از این که میانجی رفع‌کننده‌ی قدرت و امتناع، تنها به واسطه کارکرد میانجی‌گرانه فقدانِ زاینده در مقام امر زنانه (مادر) ممکن می‌شود، اما در خود کوریولانوس، با تمام میانجی‌هایش (مادر/عشق _ کارگردان/پدر)، این دیالکتیکِ پرتنش هیچگاه به "رفع" نمی‌رسد. صحنه دچار توهمِ رفع نیست. همه چیز در تنشی بی‌پایان، در انسدادی سرمدی باقی می‌ماند، و امید رفع و رستگاری خود را به بین‌الاذهانیت تماشاگران وامی‌سپرد. و چه امیدِ واهی‌ای...
میل همزمان به قدرت و امتناع از پذیرش/تسلیم به آن، همان عنصر کلیدی‌ای است که به نقد درونی و رادیکالِ "سرشت قدرت" راه می‌برد. همین عامل است که تماشاگر را آزار می‌دهد و او را با تحمل‌ناپذیریِ پدرش/خودش مواجه می‌کند.
از همین رو، کوریولانوس تجربه‌ای شدیداً آزاردهنده است که هویت ما را تهدید می‌کند. تماشاچیان نیز هر کدام به طریقی تلاش می‌کنند خود را از مواجهه با آن/خود، خلاص کنند: یکی با خنده‌های هیستریک، یکی با سر تکان دادن، یکی با خروج از نمایش و یکی با توهین و البته یکی هم با توقیف. برای ناظری که در میانه اجرا رای به توقیف این اثر داد، مشاهده افعال به‌اصطلاح "شنیع" تنها بهانه‌ای بود برای توجیه عدم تحمل کلیت اثر. علت اصلی توقیف اما مواجهه با ترسناک‌ترین امتناعِ قدرت بود:
"من پادشاه شما حرامزاده‌ها نمی‌شوم‌."
آری، خودِ شما...

@philosophicalhalt
مسعود روشن این را خواند
اعظم سعادت و ذوق زده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید