نگاهی به نمایش «کوریولانوس» به کارگردانی حامد اصغرزاده
محتوای سیال معنای رهایی از کالبد اثر نیست
ایران تئاتر، کیارش وفایی: استفاده از روشهای مختلف در حوزه نمایش و تولید آثار جزو راهکارهایی به شمار میرود که یک گروه نمایشی میتواند از آن در جهت ارائه بهتر اثر خود بهره گرفته و با گذراندن مراحل سعی و خطا در آن نمایش به هدف غایی برسد.
دنیای نمایش نمونه عینی جهان پیرامون و هستی است که زیر شاخههای بسیاری دارد که هر کدام از آنها میتوانند روشی قابل اتکا برای یک اثر نمایشی قلمداد شود. حال باتوجه به این موضوع، اهمیت پرداختن به کشف ساختاری مناسب حکم اتکا به راه حلی قابل استناد است. راه حلی که در آن همه چیز را تحت تاثیر
... دیدن ادامه ››
خود قرار داده و نظم مطلقی را برای به فعل در آوردن اثری حاصل میکند.
نمایش «کوریولانوس» از گونه نمایشهایی است که با عنوان پروژه تمرین – اجرا با نگاهی فارغ از داشتههای مرسوم در امر اجرا برای رسیدن به هدف نهایی خود به کشف و شهود دست میزند. در این اثر نمایشی کوشیده شده است با در نظر گرفتن شرایط و به دست آوردن تجربه نو در تمرین گروه نمایشی بتواند اثری را به تولید قابل دفاع منجر کند. حال در این نمایش چنین تمهیدی با رویکردی متمایز صورت گرفته است که در آن مخاطب به عنوان شاهدی برای لحظات کشفی نو به همراه گروه نمایشی در سالن حضور دارد و همه چیز را از نظر میگذراند. البته اهمیت این موضوع تنها به وجود مخاطب نیست بلکه در بیان این تعریف جا دارد که پیش آوردن کنش و واکنش از سوی کارگردان اثر به فضای بیرونی نمایش قابل انتقال باشد.
در این نمایش همه چیز از شروع تمرین این اثر آغاز میشود. تمرینی که در آن بازیگران در فضای تمرین به اجرای نمایش میپردازند و کارگردان به معنای واقعی نقش خود را ایفا میکند. حال در این میان مخاطبان از نگاهی به عنوان عضوی از این گروه و از نگاهی دیگر در زاویه مخالف نشسته و همه چیز را از بیرون میبیند و نسبت به آن عکسالعملی را از خود بروز میدهد. در این نمایش هر کدام از بازیگران با استفاده از فیزیک بدنی خود نقش را به تصویر در میآورد. آنها گاهی میخندند، فریاد میزنند و... حال در این میان تمهید کارگردان آن است که با قطع کردن تمرین و توضیح مسائلی به بازیگرانش مجدد تمرین را آغاز کرده و مسیر خود را ادامه بدهد یعنی همان اجرایی که مخاطب آن را میبیند را از سر بگیرد.
در این میان ایجاد موقعیت از نکات مهمی است که در آن کوشیده شده است بازیگران در فضای ساختاری نمایشی غوطهور شده تا بتوانند به فرم مناسبی که کارگردان به نام صاحب اثر خواهان آن است برسند. در این اثر محتوا و روایت با کارکردی هم راستا با فرم در اثر هم زمان رخ میدهد زیرا گروه نمایشی در صدد کشف بر آمده و این اتفاق جزو لاینفک چنین نمایشهایی به حساب میآید.
حال این خصوصیات بیانگر آن است این نگرش به چنین آثار نمایشی میتواند با داشتههای بسیاری مخاطب را به دیدن اتفاقات روز از تولیدات ترغیب کند. البته با این نگاه باید نقش مخاطب را در تمرین اجرا «کوریولانوس» مهم قلمداد کرد و هدف نمایش را بر این مبنا قرار داد که کارگردان با پیش آوردن موقعیتهای مختلف از برونریزی بازیگران خود در تلاش کسب تجربهای نو برای آنها و همچنین مخاطب است.
قابل ذکر است این اثر همه چیز را در اختیار بازیگران قرار داده است به طوری که آنها از دیالوگهای نمایش، فرمهای موردنظر خود را به صحنه میآورند و دستورالعملهای تجربهگرایی را در صدر این تصمیم در نظر میگیرند.
از مزایای نمایشهایی که به عنوان تمرین – اجرا مخاطب به دیدن آنها مینشیند آن است که آنها میتوانند همه چیز را از صفر تا صد یک پروژه ببینند و از راز و رمزهایی که اغلب پشت درهای بسته پیش میآید آگاه شوند. در واقع استفاده از متدهای روز و فاصله گرفتن از روشهای معمول در نمایشهایی با این ساختار که شاهدشان هستیم میتواند این موقعیت را پیش آورد که خودمان را عادت به آن بدهیم که در شرایط مختلف بتوانیم اثری را به نظاره نشسته و در اوج نو بودنش از نظر اجرایی مانند سایر نمایشها با آن آثار برخورد کنیم. در واقع چنین آثاری قصد آن را دارند که محتوایی را با میزانسنهای سیال را در فضای سالن شکل بدهند تا در اوج رهایی به قالب موردنظر کارگردان دست پیدا کرده و همچون دیگر آثار نمایشی مخاطبان خود را داشته باشند.
نقش اول در نمایش «کوریو لانوس» را کارگردان اثر برعهده دارد که در حین شکلگیری ایدههای خود جهانی را برای بازیگران فراهم میآورد تا از این طریق بتواند هدف غایی خود را شکل بدهد.