زندگی در تئاتر، درست شبیه اسمش بود.
بازی های فوق العاده.
دیالوگ های پر مغز.
طی مدتی که روی صندلی نشسته بودم و نمایش رو تماشا می کردم، کاملا میتونستم داستان نمایش رو زندگی کنم. گاهی جانی میشدم با اون همه شوق و ذوق و جوونی و انگیزه ی تجربه کردن و ستاره شدن! گاهی هم رابرت میشدم که میدونه ته ماجرا چیه!
زندگی در تئاتر آیینه ی واقعیت های انکار ناپذیر زندگی است. حالا در هر زمینه ای.