تلفیقی از گفت وگو ودیالوگ ماندگار :
صد و خورده ای اجرا.... ماهها تلاش، ساعتها انتظار پشت در سالن برای دیدن نمایش
و شنیدن صدای علی عشقی که الحق و الانصاف عشقی!
آماده بودم برای یه اجرای غمگین ، ولی نه انقدر که پادکست های علی عشقی اشک بریزم، نه انقدر که وسط اوج همزاد پنداری با علی عشقی قهقهه بزنم با حرفا و کارای سعید، رفیق شفیق!
به قول دوستمون که متذکر شد :
من اگه یک بار دیگه به دنیا میومدم
فهرست کارهایی که باید انجام بدم و برنمیداشتم
فهرست نباید ها رو بر میداشتم که "تو" جز نباید ها بودی ...
باید بودی ها
واسه من نباید بودی..
که کاش باید بودی .....