کوپال
یادآور درماندگی انسان در ماورای دنیای خودساخته خود ... یادآور هبوط انسان شاه نما از دنیای تاریک و زمختش به سراسری جهان هستی که من تماشاچی
... دیدن ادامه ››
را یاد فیلم های اینگونه ای مانند «خواب تلخ» می اندازد. جایی که اسفندیار بعد از انتظار طولانی مدت برای مرگ و پک های لذت بخش به عادت ( سیگار )هر روزه اش باز هم چشم باز میکند به این دنیا و باز هم روز از نو ...
اینبار کوپال داستان، تحت هر شرایطی تسلیم مرگ نمیشود و حتی برای زنده ماندنش ، اخلاق را هم زیر پا نمی گذارد طوری که تنها دوست واقعی اش را هم به دست خودش نمی کشد...
ولی کاش کارگردان این حضور در خلا را زودتر و کاملتر به نمایش در می آورد چرا که قسمت اولیه فیلم به نظر زیاده از حد می رسد و کاش نیم ساعت اولیه فیلم( با فیلم برداری عالی و تصویرهای هیجان انگیزش) با فرم روایی پر میشد...
کوپالی که شکار طعمه خود شده است و برای بقای خود مجبور به خوردن و آشامیدن پست ترین وجوه شخصیتی خود میشود...موسیقی متال گهگاه به رو آورده شده هم این زوال را به درستی نشان میدهد..زوالی که کوپال را محاصره شده توسط شکارهای خود به بهترین شکل نشان میدهد.