در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مریم شریعتی درباره نمایش چشم بر هم زدن: یادداشت "نصیر ملکی جو" به بهانه ی اجرای نمایش" چشم بر ه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:38:04
یادداشت "نصیر ملکی جو" به بهانه ی اجرای نمایش" چشم بر هم زدن" به کارگردانی "محمد زیکساری"

ما قربانیانِ فصلِ ناگواری از تاریخِ موسوم به "دهه ی شصت"ایم. دهه ای که نه تنها ما را به این دنیا دعوت کرد، بلکه جانبدارانه بخشی از آینده و فرصت های ما را دزدید تا به بهانه ی جنگ و تمامِ مشکلاتِ ناشی از آن، دیوار-چینِ بن بستِ "جهان سوم"یمان را مرتفع تر کند. اشاره به آن روزهای دور، در نمایش" چشم به هم زدن"، به کارگردانی"محمد زیگساری" به شکلِ آگاهانه ای اتفاق می اُفتد. نمایش، دچارِ "شیرینی" ی "غم انگیزی" است که ما را دچارِ مالیخولیای "شادی و غم" به شکلی طوئمان می کند. فُرمِ طنازانه ی نمایش آنقدر راحت و روان با تماشاچی گفتگو می کند که انگار از نزدیک هم به آن "واقعیتِ دور!"، نزدیکتریم. استفاده از زبانِ طنز و راحتی و روانی ی بازی بازیگران به همراهِ طراحی صحنه ی "کاربردی" بی آلایش و البته خلاقانه، به کارگردان این امکان را داده است که جهانِ نابی را برای تماشاچی خلق کند. جهانی که دیگر از یک موسیقی یا یک سریال تنها برای برآورده شدنِ احساسِ "نوستالوژی" سخن نمی گوید. بلکه به دفعات به ما هُشدار می دهد، که آمدنِ ما در این دُنیا – و کمی دقیق تر در این دوره ی تاریخی- یک کابوسِ تمام نشدنی بوده است که زبانِ بی منطقِ طنز و گروتسگ را در هم آمیخته تا خوابی طولانی را برای ما به ارمغان آورد. خوابی که معلوم نیست کی از آن بیدار می شویم. با این تعبیر" اُشین " دیگر،تنها اشاره ای به یک سریال نیست بلکه بخشی از تعلقاتِ یک طیفِ اجتماعی است که به شکلی کابوس وار در نمایش، ظاهر می شود. به همین ترتیب، رفتارِ "مُرده شورها"، "دوا فُروشها"، "فیلم فارسی بین ها" و ... همه می توانند نماینده گانی از جریان های مشابهِ اجتماعی باشند که در این نمایشِ کابوس گونه، به شکل هایی متفاوت تکرار می شوند. به بیانِ دیگر، اشاره ی "معنا ... دیدن ادامه ›› دار" به " ناهنجاری ها" و"ناراحتی ها" ی اجتماعی از این دست را -در مواجه با بیانی روان و "خنده برانگیز"- می توانیم به "طنزِ ناب" معنی کنیم، طنزی که داستان های "عزیز نسین" یا نویسندگانی با این رویکردِ بیانی را یادآور میشود.
نصیر ملکی جو – هجدهم شهریور نود و چهار