در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ساناز ب درباره نمایش یک روز تابستانی: حس غرور خوبی داره که یه هنرمند ایرانی تا این حد می‌تونه تو حرفهٔ هنریش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:45:46
حس غرور خوبی داره که یه هنرمند ایرانی تا این حد می‌تونه تو حرفهٔ هنریش موفق باشه و این‌قدر تمیز کار کنه...
یک روز تابستانی، نمایشی بود با چاشنی طنز تو یه روز گرم تابستونی. برخورد دو انسان، که هر دو به پوچی رسیدن! به هیچ! هر دو از تکرار خسته شدن. شبیه خیلی از ماها...هر دو خسته‌ان از زندگی تکراریشون، و هر دو فکر می‌کنن بدبختن و اگر جای شخص مقابل بودن، زندگیشون انقدر مهمل نبود! یکی، از موفقیت‌های پیاپی و رسیدن به هر آنچه می‌خواسته خسته‌اس و‌ دیگری از نرسیدن‌های مکرر...هر دو، معنای زندگی براشون گم شده! شاید فرد معقول‌تر، یعنی موف، بیشتر به این فکر کرده. چون دغدغهٔ نرسیدن و شکست نداشته و فرصت داشته فلسفی فکر کنه...

(اگر قراره نمایش رو ببینید، این سه خط رو نخونید)
⚠️یه نکته جالب نمایش و شاید برداشت من، این بود که اونی که همیشه موفق بود و به هر چی می‌خواست می‌رسید، این بار موفق نشد...! می‌خواست خودشو بکشه و نکشت، و می‌خواست دیگه به هر چی اراده می‌کنه نرسه، و باز هم یه دستاورد دیگه داشت!! اما ناموف، تونست این بار به خواسته‌ش برسه! خیلی ساده به مرگ رسید، و چه خوب روز آخر زندگیش سرشار از حس خوب شد و فکر کرد دوست داشته ... دیدن ادامه ›› شده...!⚠️

آقای رضا بهبودی با حضور چشمگیر و اکت عالی، خوش درخشیدن؛ و برای اولین بار بود که شاهد نمایشی با بازی خانم سوگل قلاتیان بودم و بسیار لذت بردم به خصوص از بیان قوی و صدای خوبشون. آقای پارسا پیروزفر برای من یکی که ثابت شده هستن و می‌دونم وقتی قراره نمایشی با ترجمه، کارگردانی و بازی ایشون ببینم، راضی از سالن بیرون میام. تا جایی که با وسواس خاصی، تیاتر گلچین می‌کنم تا مامانم رو هم ببرم و دو نمایشی که از آقای پیروزفر دیدم همراه با مادرم بوده. خدا قوت می‌گم به همهٔ دوستانی که برای یک روز تابستانی گرم و دلچسب، زحمت کشیدن.

«شما زندگی خودتون رو دوست ندارید ولی من خودِ زندگی رو‌دوست ندارم!»

پ. ن. ماتریوشکا، برای من بی‌نظیر بود و شاید بتونم بگم در صدر لیست تیاترهاییه که دیدم...که دو بار دیدم!
در مودر اون سه خط میانی ای که مستقیما در مورد داستان نوشتید، اون بخش کار قشنگ ترین بخش و چرخش کار بود و یجورایی صحت موفق و ناموفق بودن اون دوتا همزمان هم تایید میشه و هم رد..موفق در خودکشی اش ناموفق ه ولی در بودن با دختر موفق..ناموفق در بودن با دختر مجددا ناموفق ولیدر خودکشی موفق! این ابهام دوپهلوی تئوری وسط داستان بسیار زیبا بود

حس زیبا و اون امبدواری فرد ناموفق در روز آخر زندگیش خیلی زیباس، در عین حال کماکان امیدشو داره چون همیشه امید داشته
فرد ناموفق اما اول ناامبد بود ولی با پیدا شدن رقیب در مسیرش، با تغییر رویه و امید به شکست اون در این راه، در حق ناموفق جفا میکنه تا باز به هدفش برسه
۳۰ تیر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید