در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علیرضا لرک درباره نمایش تیولا: نقدی که خانم نکیسا خرم بر نمایش تیولا نوشته است تیولای خسته از جنگ!
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:49:15
نقدی که خانم نکیسا خرم بر نمایش تیولا نوشته است

تیولای خسته از جنگ!

علی عابدی دوباره بعد از چهار سال با "تیولا" آمد تا "عروسی در سایه"، بچه آدم بودن"و "خرمگس" را تکمیل کند.
تیولا که روی کاغذهای عابدی توانسته بود در سی و ششمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر، برگزیده جایزه اثر حرفه ای باشد و قرار بود آبان ۹۶ در سالن شهرزاد به روی صحنه برود اما انگار نتوانست در آن سالن تسلیم جنگ شود و تماشاخانه مهرگان را برگزید.
تیولا نوعی عروس دریایی است که هرگز به مرگ طبیعی نمی میرد اما روی صحنه تماشاخانه مهرگان، در جنگ تسلیم می ... دیدن ادامه ›› شود و می میرد.
عابدی باری دیگر در نمایش شش پرده ای خود، سبک آبزورد را برای روایت گری قصه اش انتخاب کرده است؛ تیولایی که می خواهد بگوید زندگی مدرن ما در یک دنیای جهنمی از معنا تهی شده است.
نمایش در یک حال و هوای کمدی با بازی های زبانی بازیگرانش؛ سامان دارابی، محمدصادق ملکی، وحید آقاپور و پرستو گلستانی، تکرارها و گاهی عبارت های بی ربط، اغراق ها و بزرگ نمایی ها، طراحی صحنه و گریم هایی عجیب و غریب و خیالی تماشاگر را در حالتی بین خنده و اندوه، پوچی و تفکر قرار می دهد.
نمایشی که با نگاهی ضد جنگ در جهنم تیولایی، نمایش گر دنیایی است که امید در آن ناپدید شده است. نمایش گر انسانی است که در این دنیای جهنمی زاده جنگ است، در جنگ بزرگ می شود و در جنگ نیز می میرد و هیچ علاجی نیز برای دردهایش نیست. او از خاطراتش درباره موطنی از دست رفته محروم شده است و امیدی نیز برای رسیدن به سرزمینی موعود ندارد.
همه شخصیت ها به جز دو تن، در جهنمی تیولایی این گونه اند؛ پیرمرد و دختر.
شاید بتوان گفت پیرمرد تنها شخصیت نمایش است که امیدوار است و تا پایان نمایش نیز از کوره ادم سوزی جان سالم به در می برد و همچنان با این سن و سال امید به زندگی دارد که در پرده اول می گوید: "بسه برای جهنم کار کردن، می خوام به رویاهام فکر کنم. می خوام آزاد باشم. اونجور که می خوام زندگی کنم."
اما حتی دختر که ابتدا امید دارد وبار سفر را بسته و می خواهد از این جهنم برود نیز سرنوشت امید او را ناامید می کند و در نهایت در پرده آخر با جنین در شکم در کوره آدم سوزی که یادآور هلوکاست است می سوزد و هرگز به آرزوهای خود نمی رسد.