علیرضا لرک- جامعه امروز ایران بخاطر سومدیریتها، فسادهای سازمانیافته، تحریمهای یکجانبه آمریکا و... با مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری دست و پنجه نرم میکند. در این میان هنر تئاتر یکی از ابزارهایی است که بخوبی میتواند این معضلات را به ما مردم نشان دهد و به نوعی آینه تمام نمای رفتارهای مردم در جامعه باشد. تئاتر زوایای تاریک و پنهان زندگی روزمره جامعه را بر روی صحنه میبرد و تلنگری به ذهن مخاطب میزند و ندای درونی او را بیدار میکند.
این روزها تئاتر " عاشقانههای خیابان" به کارگردانی شهرام گیلآبادی در تماشاخانه ایرانشهر با بازیهای روان سیما تیرانداز، الهام پاوهنژاد، ژاله صامتی و رضا یزدانی به خوبی از پس این رسالت تئاتر برآمده است. عاشقانههای خیابان به نویسندگی محمد چرمشیر و بهمن عباسپور روایتگر زندگی سه زن دستفروش مترو است که عاشق خوانندهای خیابانی شدهاند. در این تئاتر، تماشاگران بر روی زمین و در کنار بازیگران حضور دارند و تعامل بازیگران با آنها باعث شده است تا تجربهای متفاوت برای تماشاگران ایجاد گردد.
البته این دفعه اول نیست که شهرام گیل آبادی از روش تعاملی برای تئاترهای خود استفاده میکند، پیشتر نیز او با به صحنه بردن تئاتر یک و دقیقه و سیزده ثانیه که روایتگر زنان کارتن خواب بود نیز با این روش زوایای تاریک و پنهان زندگی روزمره مردم را به چالش کشیده است.
در تئاتر عاشقانههای خیابان شما با انواع و اقسام معضلات زندگی در کلان شهری چون تهران برخورد میکنید که متاسفانه به عادتی برای زندگی کردن در تهران تبدیل شده است. معضلات ترافیکی شهر تهران، رفتارهای نابه هنجار در مترو، محدودیت زنان در زندگی شهری و مهمتر از همه شبکه مخوف و فسادزا دستفروشی در مترو از جمله نکاتی است که در تئاتر اجتماعی شهرام گیل آبادی مشاهده میشود.
جذابیت تئاتر عاشقانههای خیابان بدان جهت است که شهرام گیل آبادی بر روی موضوعات
... دیدن ادامه ››
معاصر ایران دست گذاشته است و به نوعی با دیالوگهایی که رد و بدل میشود شما شاهد زندگی بی قانون در شهری چون تهران خواهید بود که هر روز آنها را میبینید و بیتفاوت از کنار آن عبور میکنید.
زنانی که برای رفاه و اندک درآمدی وارد شبکههای دستفروشی مترو میشوند و در این راه مجبورند از تمام آروزوهای خود عبور کنند و در انتها چیزی به جز تباهی و گرفتار شدن در چنگال مافیای دستفروشی عایدشان نمیشود.
ریتم اجرای عاشقانههای خیابان هم بسیار جالب توجه است، در ابتدا تماشاگران با جملاتی روبرو میشوند که خنده بر لبانشان نقش میبندد و لحظاتی شاد را برای خود متصور میشوند، اما در پایان با چشمانی اشکبار و ذهنی پر از درگیری از سالن ایرانشهر خارج میشوند و سوالات متعددی در ذهن آنها نقش میبندد.
عاشقانههای خیابان به مردمی که دستفروشان مترو را صبح تا شب به دشنام میبندند و آنها را مخل نظم و آرامش خود میدانند میفهماند که آنها هم به مانند بسیاری از ما آرزوهایی داشتند که در مسیر مترو سوختهاند. این تئاتر به ما نشان میدهد که هر آنچه را که در ظاهر میبینیم به قضاوت ننشینیم و برایش حکم صادر نکنیم.
تئاتر عاشقانههای خیابان که ساختار و اجرایش بر گرفته از ذهن دغدغهمند کارگردانش است، به راستی روایتگر عاشقانههایی است که در کف مترو و خیابان وجود دارد و ما از آن غافل هستیم. عاشقانههایی که بخاطر محدودیتها و معذوریتها در خفا با صاحب آن میمیرند و هیچکس از آنها باخبر نیست.
عاشفانههای خیابان به زیبایی این شعر شاملو را برای قشر آسیب دیده جامعه ما به تصویر کشیده است که میگوید: " عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد"، همانطور که سه زن نمایش عاشقانههای خیابان آن را با خود در ایستگاه حقانی پنهان کردند.