در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فرزانه نوری: من زنده بودم اما انگار مرده بودم از بس که روزها را با شب شمرده بودم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:25:40
من زنده بودم اما انگار مرده بودم

از بس که روزها را با شب شمرده بودم

یک عمر دور و تنها ، تنها به جرم اینکه

او سر سپرده می خواست من دل سپرده بودم

یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم

از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم

در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد

گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم

وقتی غروب می شد ، وقتی غروب می شد...

کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم

محمد علی بهمنی