در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پوریا صادقی درباره نمایش مردی به نام اوهه: بالاخره تئاتر رو دیدم. جزو تئاترهایی بود که با لبخند از سالن خارج شدم.
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:41:18
بالاخره تئاتر رو دیدم. جزو تئاترهایی بود که با لبخند از سالن خارج شدم. نمایشی خوب و پخته. مشخصه که آقای سروری نژاد روی متن مسلطه و درکش کرده. ... دیدن ادامه ›› قسمت هایی که نسبت به متن اصلی تغییر کرده بود، توی ذوق نمی زد و در اجرا حل شده بود.

به نظرم شگفتی نمایش، شایان خدامی بود. بسیار جالب و مشخص حالات و حرکات رو ارائه می کرد و جای شگفتی داشت. براوو...

برای من، اوج نمایش پرده رهایی روان خانم اوهه(ندا نوری)بود. وقتی ببر رو درون خودش پیدا می کنه و خودش رو از شرایطی که بهش تحمیل شده، رها می کنه. و از یک زن غرغرو و ناراضی، تبدیل میشه به کاراکتری متفاوت و مستقل که در پرده پایانی میبینیم.

فضای کار مشخصا فانتزی بود و تجربه کار کودک آقایان فروتن و خصوصا گلی(بنا به کاراکتر) تاثیر به سزایی در نمایش داشت. دست مریزاد

حضور با اجرا یا ساکن آقای ذوالقدر(شکارچی) کاملا وزن صحنه رو تغییر میداد که نشان از توانایی بالای ایشون داره. براوو

طبق روال این روزهای تئاتر، اروتیک در نمایش حاضر بود. اینکه مورد استفاده سخیف نداشت و بجا و به اندازه بهره برده شده بود هم قابل تامل و ستایشه.

ورودی های متعدد بازیگران به صحنه، حالت تشویش و خارج از کنترل بودن شرایط رو به خوبی تداعی می کرد. این رو مدیون گروه دکور و توانایی بازیگران هستیم. سپاس

با در نظر گرفتن اینکه نمایشنامه نوشته یک بلوک شرقیست، آزار دهنده بودن قسمتهایی از نمایش قابل قبوله. حتی جزیی از هنر اون منطقه س. خصوصا گروه سیرک. به هر حال نویسنده از دل کمونیسم بیرون اومده.

انتخاب و اجرای موسیقی و نورپردازی هم مزید بر لذت بود. عالی
طراحی لباس، نمودی واضح از کاراکتر ها بود و استفاده از پوست ببر در قسمت‌های مختلف لباس هر یک از بازیگران، نوعی ارتباط و یگانگی بین کاراکترها رو منتقل می کرد.

با یک نگاه ظریف، شاید بشه گفت که هر یک از کاراکترها، نمادی از یک بعد روانی آدمیزاد بودند. مطیع، حسابگر، طماع، مستقل، شهوت ران و... با توجه به فضای فانتزی کار، این موضوع می تونست مشهود تر باشه و بیشتر اگزجره بشه. از نظر من نقطه ضعف کار همینجا بود.
پایان نمایش هم از متن اصلی فاصله گرفته بود و به پایانی "نسبتا" باز رسیده بود. منظورم از نسبتا اینه که صرفا یک پایان می تونه تو ذهن تماشاگر شکل بگیره. در حالیکه پایان نمایش اصلی، بسیار تراژیک تره. شاید هم انتخاب این پایان، دلیلی داشته که بر من پوشیده س.

در مجموع نمایش خوب و پخته ای بود.
براوو و ممنون