پیچیدگی های روتین زندگی یک زن، اگر از زبان یک مرد نوشته یا گفته شود، یا شدیدا و به نوعی متفاوت احساسات مخاطب را بر میانگیزد، یا مصنوعی و دم دستی به نظر می آید، نمونه ی موفقش شعر های نزار قبانی یا حسین منزوی خودمان است و نمونه ی نا موفقش هم رمان "بار دیگر شهری که دوست دارم" از نادر ابراهیمی! خلاصه که من با دیدن نمایش ضن تحت تاثیر قرار گرفتم، موسیقی تماما در خدمت اثر بود و سیال ذهن خاصی هم در جان روایت نشسته بود. ممنون از مهیار احمدی برای نوشتن اثر. اما کمتر ممنونم برای کارگردانی، احساس میکنم از پتانسیل بازیگران تمام و کمال استفاده نشده، من را یاد " پنج ثانیه برف" انداخت! خوب بود از مرز روایتگری رد شوند و انفعال زنان جامعه، اینقدر مستقیم بیان نمیشد.
علی ایها الحال این نمایش بسیار احساسات برانگیز بود و دیدنش چیزی به آدم اضافه میکند