نوشتاری نئو فرمالیستی در باب " هفتمین جان سگ" اثر مهدی کوشکی
"بهره بردن از تمامی جوانب آزادیِ هنری"یکی از مهمترین شاخصه های بررسی یک اثر از پنجره ی نئو فرمالیسم است که در "هفتمین جانِ سگ" به طرز هوشمندانه ای مورد کاشت قرار میگیرد، داشت و نگهداری از این نطفه که در دقایق آغازین نمایش در دل مخاطب هیجان زده ی اثر نهاده شده، اندکی دشوار مینماید ، با توجه به زنده بودنِ امر نمایشی ، و ایضا اینکه چند سانس از این نمایش توسط نگارنده ی سطور دیده شده ، هر شب این رخداد به صورت دیگری و در حال و هوای دیگری رقم میخورد . شبی با ترس، شبی با جنون، شبی با خنده ، شبی هم با نگرانی.
ارجاعاتِ برون متنی و دیالوگ های بیرون زده از قاب نمایش ، هر کدام به عنوان ستونی که هر شب خیمه ی نمایش بر آن استوار میشود، نقش مهمی را در شکسته شدنِ دیوار چهارم بر عهده دارند ، به زعم بنده، شب هایی که ارجاعات برون متنی در اولویت قرار میگیرند، اجراهای اندیشه مدار تر و شب هایی که دیالوگ های بیرون زده از قاب نمایش برتری دارند، اجراهای سرگرم کننده تری میبینیم، چه هر کدام از این دو حالت خارج از عهده ی عوامل اجرایی و مبتنی بر روحیاتِ غالب تماشاچیان است.
اما در مرحله ی برداشت ، با کلاژ دهشتناکی از نور و صدا و غریزه مواجهیم، حال آنکه در یک سوم پایانی نمایش ، تماشاچی از هر قشر و تفکری که باشد
... دیدن ادامه ››
، خنده های ماسیده بر لب را تجربه خواهد کرد ، و رساندنِ اوج بهره کشی از آزادی ها به این منجلاب خون و غریزه و شقاوت، افتضای زمانه ای است که این تئاتر در آن ساخته و پرداخته شده.
رویارویی ِ عریان و بی واسطه با مرگ، هدیه ای است که مهدی کوشکی، بهنام شرفی و ترلان پروانه، با کمک یک تیمِ یکدل و منسجم در پشت صحنه برای ما به ارمغان می آورند .