در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مجتبی کریمی درباره نمایش پروانه و یوغ: ۱.بررسی زندگی شخصیت های برجسته از دیدگاه هنرهای نمایشی در سراسر دنیا م
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:53:31
۱.بررسی زندگی شخصیت های برجسته از دیدگاه هنرهای نمایشی در سراسر دنیا مخاطبان خاص خود رادارد.تئاتر ما نیز از این قاعده مستثنی نیست.سال گذشته قطب الدین صادقی و مهران رنجبر نمایشهایی از شخصیتهایی مانند کافکا و استیو جابز رابه صحنه بردند که با استقبال بالایی از سوی مخاطبان تئاتر پایتخت مواجه شد.اما این بار جواد محمدپور با متنی از محمدچرمشیر زندگی "ونسان ونگوگ" تحت تاثیر نامه هایش را در قالب فرمالیستی به صحنه آورده است.
۲.نمایش در فضای مه آلود آغاز می شود در حالی که ونگوگ در ارتفاع قراردارد- پیوند این شخصیت با ماورا و الهام پذیری او-و این فضا تا آخر نمایش ادامه پیدا می کند.فضایی پر از رنج که نه مذهب می تواند مصایب دنیوی ونگوگ راالتیام بخشد ونه نقاشی.فقط جداشدن روح از جسم اوست که به پالایش روانش می انجامد و این صحنه در پایان نمایش به زیبایی به تصویر کشیده می شود. دراوایل نمایش وی با ندای درون خود- با بازی کودک خردسال-مواجه میشود ودختر از او میخواهد سیاهی دستانش راپاک کند-استنباطم بر بزرگترین دلیل سیاهی، دلالی ونگوگ در آثار هنری است- و او در لحظه ی عروج نیز مشغول پاک کردن است و مرگ آنرا پاک میکند....
۳. ایمان ونگوگ به فضای ذهنی آشفته و خلاق خود باعث میگردد که او آثار منحصر به فرد خودرا طی ۱۰سال آخر عمر خودخلق کند وبا همین ایمان هر لحظه بیشتر به این نتیجه می رسد که تنها راه رهایی مرگ است در واقع او امیدوارانه به این قضیه نگاه میکند ودر میل به خودکشی او هرگز ردپایی از پست رفتن مشاهده نمی شود حتی عشق کریستین،درمانهای دکتر گاشه-که خودنیز به زعم ونگوگ روان پریش است- و دلسوزیهای برادرو یاور همیشه مومن اش تئو مانع وصال او با دنیای خارج ازجسم نمی شود واو ایمان به مرگ‌ورهایی دارد.
۴.محمدپور در صحنه آرایی با استفاده از سازه های شیب دار فضایی مفهومی در میزانسن های خود -ماننداتاق زیر شیروانی محل قتل ونگوگ- ایجاد کرده؛درتغییر ... دیدن ادامه ›› حالتهایی که در سازه ها ایجاد می کند می توان موجهای سینوسی زندگی را لمس کرد.شکل مثلث گونه سازه ها می تواند تعبیری از انتخابهای ونگوگ باشد که یک راس آن خودش است؛ انتخاب بین عشق کریستین و نقاشی، بین زیستن یا مرگ، بین آسوده زیستن یا بارنج زیستن که همیشه ونگوگ با قرار گرفتن درشیب سازه ها، راه همراه با مصایب را انتخاب می کند تا به رهایی برسد.
۵. حمید رحیمی بازیگر نقش ونگوگ که پیش از این بازیهای درخشان اورا اغلب درآثار رئالیستی می دیدیم این بار با بازی متفاوت از سوی او روبه رو میشویم که به نظر میرسد به سبک و سیاق شیوه بازیگری مکتب مورد علاقه او -میخائیل چخوف- نزدیک باشد.تطابق درون وبیرون، تسلط بر بدن و بیان او علیرغم سبک نمایش، باعث شده کاراکتر باور پذیری ببینیم.ردپای وی در بازیگردانی این اثر به چشم میخورد به طوری که بازیگران مکملش مانند او علاوه بر حفظ فرم خاص بدن،نحوه بیان نمایشنامه خارجی را رعایت می کنند.
۶.خط داستانی مانند فضای ذهنی ونگوگ به شدت آشفته به نظر می رسد چنانچه شاید تقدم وتاخر در وقایع زندگی ونگوگ رعایت میشد قطعا اثر فاخرتری بوجود می آمد-خواه ازسمت نویسنده خواه کارگردان- تا مخاطب پازل مفهومی خود را بهتر بچنید.چنانچه ارتباط کلامی و روانی بهتری بین بازیگران صورت بگیرد شاهد درخشش این اثر در جشنواره های پیش رو خواهیم بود.