از این تئاتر بسیار لذت بردم. افکار درون و هجمه کابوسهای ونگوگ به خوبی به نمایش درآمده بود.و میتوان حال بد او از توهمات زجر آورش رو با تمام وجود حس کرد به قدری که حتی وقتی گوشش رو با چاقو میبردبه نظر خیلی عجیب و بیمارگونه نمیاد.
درد و هنر در هم تنیده.، درک عمیق ونگوگ از عناصر طبیعت و تلفیق تمام احساسات بشری درست به این میماند که کسی کل هستی را به درون بلیعده باشد، ارتباط عمیق او با مذهب و ماورا، و اینکه چطور آثار یک نقاش جایگاهی ابدی می یابد، همه ریشه در عمق حضور او در دل هنر دارد.انگار هنر در درون او دم کشیده باشد.
بازیهای درخشان به ویژه نقش افرینی بینهایت برجسته حمید رحیمی،توانایی کارگردان در نمایش ذهن و واقعیت بیرونی ونگوگ در کنار هم، متن غنی و دیالوگهایی که هر جمله اش ارزش بارها شنیدن رو دارند، روند نمایش،طراحی صحنه خوب که بسیار به درک بیشتر نمایش کمک میکرد، و شروع و پایان هوشمندانه نمایش که ازدستهای عاشق ونگوگ آغاز و به همان دستها ختم میشوند که در واقع خالق آثار او هستند، همه و همه از نقاط تحسن برانگیز نمایش بودند. واقعا خسته نباشید میگویم به همه عوامل گروه. عالی بود.
هرچند وضعیت بسیار نامساعد و فضای تنگ صندلیهای تالار حافظ لذت بردن از این نمایش بی نظیر رو سخت میکرد.
امیدوارم همیشه موفق و خلاق باشید.