جز حضور «مانی حقیقی» در این فیلم، به چه بخش دیگر آن می شود ایراد اساسی وارد کرد؟
«نیما جاویدی» در ۴۰ سالگی نشان داده به سطح قابل قبولی برای
... دیدن ادامه ››
پیمودن سالهای بلوغ فیلمسازی اش رسیده است. او ۲۰ سال است پای دوربین ایستاده و ۵ سال پیش، اولین فیلمش را به داستانی اختصاص داد که به رغم پیچیدگی های محتوایی، فرمی ساده و آپارتمانی داشت. روند رو به رشد این کارگردان آتیه دار نشان می دهد، برای پله های بعدی، عجله نمی کند و همین صبوری است که بعد از ساخت یک آپارتمانی، به مرحله از پختگی رسیده که بیشتر از فُرم، توانش را برای فیلمنامه خرج کند.
«سرخ پوست» قبل از فرم، با محتوا، گره ها و تعلیق هایش، تماشاگر را به صندلی اش میخ می کند. «سرگرد نعمت جاهد» سالهاست ریاست زندانی را بر عهده دارد که حالا به خاطر سفر شهبانو، باید به باند فرودگاه همجوار اضافه شود. جاهد با تدبیر و آرامش، زندانی ها و وسائل را به محل جدید می فرستد اما «احمد سیف» کشاورز ۳۵ ساله اهل کریم آباد، داستان اصلی فیلم را آغاز می کند.
سرخپوست درصد قابل توجهی از موفقیتش را مرهون انتخاب مناسب لوکیشن است. فضای زندان، ضمن همخوانی با معماری ایران در دوران پهلوی دوم، دست کارگردان را برای دکوپاژهای هوشمندانه باز کرده است. البته جاویدی برای استفاده از این فضا، دچار سردرگمی و افراط نمی شود.
«نوید محمدزاده» جز در صحنه های اکشن، بازی فوق العاده ای ندارد. اگر چه، دیدن بازیگری که پس از سالها نمایش و فیلم، حالا از لاک تک بعدی خود درآمده، برای هر تماشاگری جذاب است.
«پریناز ایزدیار» هم در سرخپوست، حضوری معمولی دارد اما از حضور نچسب و نابجای مانی حقیقی با هیچ توجیهی نمیتوان گذشت!
«سرخپوست» اما بیش از هر چیزی ثابت می کند ساخت فیلم ژانری در سینمای ایران، به شرط داشتن فیلمنامه ای قوی، حتی در گستره محدود یک زندان هم امکان پذیر است. سرخپوست فیلمی برای روسفیدی جاویدی و البته بالا رفتن انتظار مخاطبان از ساخته های بعدی اوست...