از من پرسیدی که اگر جای دوری بروی من چه کار می کنم؟ شک نکن ناراحت میشوم. نه از رفتنت، از گفتن و شنیدن این حرفها ناراحت می شوم. رفتنت یک چیز است مطرح کردن سوالی که می دانی بعدش چه میشود داستان دیگریست.
اگر می خواهی خودت را لوس کنی که جوابش خیلی تکراریست. سعی کن بدون این جور اداها، عزیزتر باشی.
اگر مریضی ناعلاجی گرفتی، مثلا سرطانی چیزی داری، خوب این بحثش فرق می کند. مُردنت خیلی قابل تحمل تر است تا زنده باشی اما از من دور باشی. بمیری خیلی گریه میکنم. حتما تا یکسال مشکی میپوشم. گرچه دوست دارم مشکی بپوشم. فکر می کنم خیلی خوشتیپ میشوم.
اگر می خواهی به بهانه کار جدید یا آینده ی بهتر دور شوی، برو. من به سختی، حتما فراموشت میکنم. من از آن عاشق های متمدن نیستم که بگویم هر جا خواستی باش، من از دور عاشقت می مانم...نه، به این جور حرفها نه باور دارم، نه به زبان می آورم.
اگر پای رقیبی وسط آمده که دیگر من چه کار میتوانم بکنم؟! هر کاری کنم آب توی هاون کوبیدن است. عشق باید به آدم اعتماد به نفس بدهد. نه اینکه خردش کند. پس هیچ کاری نمیکنم و تو می روی. زندگی ام فلج می شود. حتی شده گاهی از فکر و خیالت روده هایم هم خوب کار نمی کنند. یعنی میخواهم بگویم شدتِ فلج شدنم در
... دیدن ادامه ››
چه حد است.
اگر میخواهی مثل توی فیلم ها جایی دور بروی تا با خودت خلوت کنی که بفهمی برگردی یا نه، همان جا بمان. من از منتظر بودن متنفرم. بهتر است یک روز برای همیشه بروی.
مادربزرگم میگفت منتظر گذاشتن و امید دادن از غارت کردن بدتر است. پس برو اما غارتم نکن.
حالا هم هر چه بیشتر فکر میکنم مُردنت را از دور بودنت بیشتر دوست دارم.