به مناسبت هشتاد و چهارمین زادروز استاد کرم رضایی
رضا کرم رضایی متولد 16 مهرماه 1316 سنقرآباد کرمانشاه و فارغ التحصیل کالج تئاتر و فیلم در آلمان غربی بود. او در زمینه تئاتر و ترجمه متون نمایشی فعال بود و در سال 1333 در سینما کارش را آغاز کرد. او علاوه بر این در زمینه تدریس تئاتر، بازیگری، کارگردانی و نمایشنامه نویسی هم فعال بوده است. او که در این سال های آخر عمر خانه نشین شده بود، بازهم دست از کار و تلاش برنمی داشت و مشغول نوشتن خاطراتش بود که پس از دو، سه سال دوندگی و عبور از اداره ممیزی ارشاد تحت عنوان «همه دوستان من» توسط انتشارات ققنوس منتشر شد. این کتاب زندگی این هنرمند از کودکی تا سال های اخیر، خاطرات کلیه اجرا های تئاتری و فیلم های سینمایی را در برمی گیرد و از چهل و یک قسمت تشکیل شده که به شکل رمان منتشر شده است. این هنرمند در فصل آخر کتاب «همه دوستان من» که به قلم خودش درباره ی آثار هنریش نوشته، آورده است: «در نوجوانی، وقتی از سختیهای زمانه گله میکردیم، در مواجهه با نامرادیها و ناکامیها غُر میزدیم و از روزگار کج مدار شکایت داشتیم، بزرگان می گفتند: برو خدا رو شکر کن که چهارستون بدنت سالمه. با خودمان می گفتیم، سلامتی که نان و آب نمی شود! حالا که یک ستون بدنم ناتوان شده است و قادر به راه رفتن نیستم، می فهمم که سلامتی نه تنها نان و آب می شود، بلکه بسیار فراتر از آن، کلید درهای بسته، مشکل گشای دشواریها، راز پیروزیها و جواب معماهاست. سلامتی نیازمندان را بی نیاز می کند و سعادت و خوشبختی می آورد، به شرطی که آدم قدرش را بداند و از آن درست استفاده کند. متاسفانه ما قدر چیزی را که داریم نمی دانیم و هنگامی به ارزش آن پی می بریم که آن را از دست داده باشیم. حالا دیگر بیکار و تنها و خانه نشینم و قدر هر سه را می دانم. منظورم از بیکاری، کاری است که از آن پولی درآید که خوشبختانه و شکرخدا نیاز مبرمی به آن ندارم. نیاز یک امر نسبی است، چه بسا اشخاصی که ثروت زیادی دارند، اما
... دیدن ادامه ››
سیری ناپذیرند و مانند آدمهای فقیر و درمانده نیازمندند و در مقابل تهیدستانی هستند که از هر آنچه رنگ تعلق بگیرد آزاد و بی نیازند. این آدمهای قانع و وارسته ای هستند. من نه اینم و نه آن. کاش می توانستم جزو گروه دوم باشم.» در همین سال های خانه نشینی همچنین ترجمه ها و نمایشنامه هایش را در اختیار نشر قطره گذاشت تا دوباره منتشر شوند. البته هنوز هم ترجمه هایی از او هست که منتشر نشده اند. بنابراین او با مرگ می جنگید و متاسفانه از آنجا که طبق قانون طبیعت جسم انسان در برابر مرگ کم می آورد این اتفاق افتاد. اما آثارش برایمان می ماند چنانچه با دیدن فیلم ها و نوشته هایش می توان از او به عنوان هنرمندی در خور تامل یاد کرد. این بازیگر که از اواخر سال 88 به دلیل عفونت ریه در بیمارستان مهر بستری شده بود؛ حدود ساعت 10 صبح 14 فرودین ماه 89 در سن 73 سالگی درگذشت. با آنکه رضا کرم رضایی را بیشتر در مقام بازیگر می شناسیم، می توان از او به عنوان مترجم بسیاری از متون نمایشی که از زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده اند، تحسین کرد که ترجمه هایش از آثار برشت، دورنمات، یونسکو، آلبی و... همچنان برایمان ماندگار خواهد بود. فعالیت های او به ترتیب سال عبارتند از: 1333 تا 1335 به عنوان بازیگر، در جامعه باربد و تئاتر ملی بوده است. 1335 تا 1338 تحصیل در هنرستان هنرپیشگی تهران را ادامه داد. 1339 تا 1346 تحصیل در انستیتوی تئاتر و سینما و تلویزیون. در همین سال ها به دانشگاه مونیخ در آلمان راه یافت. 1347 تا 1367 در اداره برنامه های نمایشی به عنوان بازیگر و کارگردان استخدام شد. پس از آن نیز تا زمان حیاتش در بسیاری از آثار نمایشی در مقام بازیگر، کارگردان و نمایشنامه نویس فعالیت کرد. وی همچنین موفق به گرفتن عنوان درجه یک هنری مدرک دکترا، روند تجربی از شورای ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم؛ در سال 1361 شد. بازی در نمایش «بازرس» به کارگردانی «عزت الله انتظامی»، نمایشنامه «تجاوزگران» به کارگردانی «ایرج راد»، بازی در نمایش «بنگاه تئاترال»به کارگردانی «علی نصیریان»، بازی در نمایش «اسکوربال»به کارگردانی «مصطفی والی» و... از جمله دیگر آثار وی است. وی نیمقرن به طور مستمر در تئاتر و تلویزیون و سینما و در زمینههای مختلف بازیگری، کارگردانی، نویسندگی و ترجمه ادبیات نمایشی فعالیت داشت و فارغالتحصیل کالج تئاتر و فیلم در آلمان غربی بود.
برخی آثار وی:
مجنون لیلی (۱۳۸۶) ملودی (۱۳۸۶) سالاد فصل مسافر ری فصل پنجم آقای شانس (۱۳۷۳) در کمال خونسردی (۱۳۷۳) دیوانهوار (۱۳۷۳) میخواهم زنده بمانم (۱۳۷۳) نیش (۱۳۷۳) سهراب تا سهراب (قطب مخوف) (۱۳۷۲) رابطهٔ پنهانی (۱۳۷۱) آواز تهران (۱۳۷۰) ایلیا، نقاش جوان (۱۳۷۰) دندان طلا (۱۳۷۰) راندهشده (۱۳۶۸) آخرین لحظه (۱۳۶۷) گرفتار (۱۳۶۶) محکومین (۱۳۶۶) طغیان (۱۳۶۴) زخمه (۱۳۶۲) قرنطینه (۱۳۶۱) عبور از مرز شب (۱۳۵۷) جمعه (۱۳۵۶) در شهر خبری نیست (۱۳۵۶) همکلاس(۱۳۵۶) پسرک(۱۳۵۵) رابطهٔ جوانی (۱۳۵۵) میهمان (۱۳۵۵) بابا خالدار (۱۳۵۴) تولدت مبارک (۱۳۵۱) نرگس از بلور خون شاخههای بید جنجال بزرگ بنفشهزار مجموعه تلویزیونی سربداران اعدامی مشت مرد غبارنشینها (۱۳۵۳) ماه عسل (۱۳۵۵) کندو (۱۳۵۴) نازنین (۱۳۵۴) همسفر (۱۳۵۴) علی کنکوری (۱۳۵۲) حسن سیاه (۱۳۵۱) خواستگار (۱۳۵۱) محلل (۱۳۵۰) تجاوز (۱۳۴۹)
روحش شاد و یادش گرامی
gahshomar@teatreshahr.com