دیشب تاتر رو دیدم ایده ی خوب اما به بلوغ نرسیده، داستان حرفی برای گفتن نداره نه طنزِ و نه جدی،تاتر ایده ی بازی نیمه شب جوانهارو رو بسیار کش
... دیدن ادامه ››
میده و دیالوگ قوی توش دیده نمیشه و با طنز و لوده گی سطحی میخاد لاغری متن رو بپوشونه.کیسان دقیقن معلوم نیست چه ریشه ای داره و بیشتر تیپ سازی شده تا شخصیت پردازی وجز لهجه ای نصفه و نیمه که لوده س چیزی ارایه نمیکنه نه حاکم دیوانه س نه حاکمی که لوده س اما عمیقه.شخصیت های مسخ شده ی جوانها هم اصلن باورپذیر نیستن نه مسخ شدنشون که حتا با حرفهاو خاطرات کیسان که پدرومادرها و خانواده هاشونو با وحشیگری(که این میزان وحشیگری به هیچ منطق تاتر هم جور در نمیاد) تجاوز کرده وکشته هیچ تلنگری نمیخوره باورپذیره و نه ایده هاشون برای موندن و فرار ونه ترس یا وابستگیشون به کیسانِ بیشتر احمق (تا طناز بیرحم)قابل فهمه.ماجرای عشق و عاشقی رو خوب نتونسته ازش در جهت پیشبرد داستان استفاده کنه و حتا ایده ی کشتن کیسان وسط اونهمه مسخ شده گی و بدون مقدمه بسیار بیربط به نظر میرسه و اگه داستان با یک مرگ دیگه و نوعی تراژدی تموم نمیشد شاید قابلیت دفاع نداشت.ایده های جذابی توی اجرا دیده میشه مثل سمفونی مسخ شده گان توسط کیسان یا نقش جوان لال که به طنازی موقعیت کمک میکنه و بازی خوب کیسان و تک گویی خوبش در ابتدای داستان.اما کاش این داستان با اینهمه عناصر بصری تبدیل به فیلم میشد و نه تاتر