در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | عیسی کیاقادی درباره نمایش سیزیف: فهم من از زیباییِ احساسات نه در حس خوشایند، بلکه در برداشت شاعرانه‌ام
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:37:32
فهم من از زیباییِ احساسات نه در حس خوشایند، بلکه در برداشت شاعرانه‌ام از پدیده ها نهفته است. تمام انسان های منطقی حتا اگر به زبان نیاورند به ... دیدن ادامه ›› این می‌بالند که همه چیز تحت کنترلشان است، گویی از وقتی که می‌دانند "که می‌دانند"، از زمین زمان کنده شده و خداگونه پدیده ها را نقد و ریز ریز می‌کنند. دیواری بین "من" ذهنی و پیرامونشان میسازند و حکومت مجرد و الهی خود را آغاز می‌کنند.
"ما نیت ها را میدانیم! ما میدانیم که اختیاری در این دنیای مادی وجود ندارد! ما میدانیم که همه کارهایتان غریزی و بیهوده بوده و هست!" فریاد می‌کشند، میخواهند همه را از دل پوچی‌ای که در پیرامون دیده‌اند بیرون کشند. نقشی را به عنوان بازیگر رو صحنه پذیرفته‌اند و ناسلامتی قهرمان نقاشی‌ای هستند که از دنیا در ذهنشان کشیده‌اند!
اما یک چیز است که نمی‌دانند؛ این فقط سطح اول آگاهیست...

سطح بعدی چیست؟
امیدوارم هرگز برای کسی رخ ندهد اما چه بخواهند چه نخواهند، سرنوشت گاهی روی تاریکش را به رخمان میکشد: سیلاب دانایی و هشیاری در نهایت آن سد و دیوار لعنتی را خورد و خاکشیر میکند. دنیای پیرامونشان آن "من" را در می‌گیرد و تمام نقد و شکایت هایی که به دنیا میکرد، این بار "من" را نشانه میرود.
دیگر میفهمد مانند همان بلانژی که سعی در اغوای همگان دارد و از غرایز دور شده و به موسیقی و فرهنگ و زیبایی روی آورده، در همان چرخه لذات و احساسات و خواسته ها و غرایز گیر کرده
دیگر میفهمد همه چیز از کنترلش خارج بوده، نه اینکه در دیدش به جهان و انگیزه ها خللی بوجود آمده نه، بلکه میفهمد خودش هم بخشی از این جهان و صحنه‌ی بازیگریست
و این لذات و خواسته ها همان هسته های تکراری و چرخانی هستند که او را به مانند نه یک ستاره، بلکه یک بازیگر و عروسک خیمه شب بازی کنترل میکنند،
و باید سنگ را به بالا ببرد و سنگ سقوط کند،
و "او"ست که او را بر روی صحنه میگرداند...

فکر میکنم بهتر است این نقد _یا بهتر بگویم مدح_ را با جمله‌ای از الن واتس از خطابه او در باب خودکشی و کامو خاتمه بدهم که سطح اول و دوم دانایی را تفکیک دهد و مقصود بنده را بهتر برساند:
"شما چیزی جز یک ماشین نیستید، و [بعد می فهمید] این ایده‌ی شما که چیزی جز یک ماشین نیستید هم ماشینی است"

ممنونم از توجهتون
محسن جوانی، محمد برهمنی، حمیدرضا مرادی و محمد فروزنده این را خواندند
محمد جواد این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید