تصمیم ها پشت درهای بسته گرفته می شود
و اکنون سیل تباهی و آوارگی ، گسیل می یابد
تا به ناگاه دریابد مردمانی را
که نان به خون دل آغشته می کنند
در حیرانی این مرزهای بی سرانجامی
آن سوتر چشمان کودکی معصوم
می گرید انسانیت را
و می خواند در ضرباهنگ زمان عشق را ، درد را
و افسوس را بر آینده ای که در لحظه تمام می شود
چشمان پر بغض تاریخ نگار مصور عزیزمان آقای محمد صیاد دردهایی بود که قطره ای از آن را به چشمان بازدیدکنندگان نثار می کرد. آرزوی سلامتی برای ایشان دارم.