نکته اصلی در هر اثر هنری استفاده از ابزار آن هنر برای بیان است. سینما و تئاتر بیانیه و مقاله و گزارش نیست. حرف خوب گفتن در درجه اول اهمیت نیست. حرف نادرست را با استفاده درست از ابزار هنر گفتن ارجح است بر حرف درست را با ابزار نادرست گفتن.
دیالوگ های گورخوابها در قواره شخصیتهایش نمیگنجد. گورخوابها سخن نمیگویند. این نویسنده است که از زبان گورخوابها سخن میگوید و این آغاز اشتباه است. این فکر که نویسنده باید جملات خود را در دهان کاراکترهایش بگذارد بسیار مخرب است و نتیجه میشود عدم تناسب شخصیت با دیالوگهایش.
تکرار پنج شش باره بر این که رسانه ای شدن مساله گورخوابها بخاطر دعواهای جناحی بوده نه دلسوزی و نهایتا به ضرر گورخوابها تمام شده، یا توهین به فم مخاطب است یا شیوه ای برای طولانی تر کردن نمایشنامه لاغر گورخوابها.
چکیده گورخوابها میشود سه چهار جمله گلایه از نابسامانی اجتماعی بی هیچ ظرافت که در دورهمی های دوستانه و مرور اخبار نیز رد و بدل میشود. بازی تا حدودی قایل قبول سیامک صفری عزیز که ذاتا و خارج از صحنه نیز حضور دلنشینی دارد نیز توان ارتقای نمایش به اثری متوسط را ندارد.