در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | رضا بولو: :::: سیمای مردی در دوردست ::::: آروند دشت‌آرای
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:44:44

:::: سیمای مردی در دوردست :::::



آروند دشت‌آرای [پی.وی تلگرام] : رضاجون حتما بیایی‌ها... دلگیر می‌شم نیایی.

ستاره پسیانی [با پیامک] : بولو می‌آی دیگه؟ هان؟؟

کاظی جون [دیدار تصادفی در چلوکبابی طرقی/اشرفی‌اصفهانی] : رضا سنگ رو یخ‌مون نکنیا. ... دیدن ادامه ›› حتما بیا... قول؟؟

مارین ون‌هولک [تماس با تلفن منزل]: نیای آروند دپرس‌تر می‌شه... حالا چی می‌شه این‌بارم بیای؟

علی شادمان [جی میل] : آقا رضا با احمد قزوینی سر روز اومدنت شرط بستم‌ها... بمونی برا شب دوم، ده چوق باخته‌‌م...

آروند دشت‌آرای [یاهو میل] : چرا سین نکردی؟؟ بابا پیش گروه و سالن و تماشاگرا سنگ رو یخم نکن... بیا


فاطمه نقوی [تماس با تلفن محل کار] : ستاره گفت بهت بگم ... (ببینم کسی دور و برت که نیس؟) گفت بگم بهت اگه نیای اجرامون رو ببینی دیگه اسمت رو نمی‌آرم... می‌شناسیش که؟


الهام کردا [واتس‌آپ] : منت‌کشی نمی‌کنما... اختلافات قبلی‌مون سر جاش ولی مرامی پاشو این بداهه رو بیا... فک و فامیلم نیاوردی خودت حتما بیا.


رضا کیانیان [پیغام‌گیر تلفن منزل] : پس کی می‌رسی خونه؟ باهات کار ضروری دارم. باید حضوری ببینمت. ساعت کوک کردی واسه شروع بلیت‌فروشی؟


آروند دشت‌آرای [نامه/پست پیشتاز] : رضای عزیز گفتم شاید دوست داشته باشی روی کاغذ هم ازت بخوام بیایی و بداهه‌مون رو ببینی. خیلی مایه دلگرمیه برام... برای همه‌مون. منتظرت هستیم، با شوق.

امیراحمد قزوینی [تماس با سیم‌کارت ۱] : خواستم واست دایرکت بفرستم الهام گفت اینستا نداری... شب دوم منتظرتیما.... شب اول به کارات برس عزیز.


الهام کردا [دایرکت توییتر]: واااای اصلا یادم رفته بود توییتر داشتی... خلاصه هر چه زودتر بیایی اجراهای بعدی رو با خیال راحت می‌ریم... کوفت‌مون نکن تو رو خدا.


سهیل مستجابیان [تماس با سیم‌کارت ۲] : ببخشید آقا رضا شمارتون رو با هزار مکافات از کاظی گرفتم... می‌دونم با اجرای قبلیم سوهان روح‌تون شدم ولی باور کنید تو بداهه پیشرفت‌هایی هرچند کم داشته‌م... می‌تونید از شادمان بپرسید... ناامیدم نکنید لطفا.


رضا کیانیان [مانیتور آیفون منزل] : باز کن بابا... می‌دونم خونه‌ای... دارن نیگام می‌کنن... حالا باز کن بیام تو ... واسه یه تئاتر خون به دل‌مون نکن... دِ بزن اون دکمه رو.


ستاره پسیانی [نوشته‌ی روی بادبادکِ هوا شده از پارک پردیسان] : بولووووووو بیاااااا


الهام کردا [دست‌نوشته‌ی روی میز کافه امجدیه]: یادت نره... بشین رو همون صندلی همیشگیت.


رضا کیانیان [اصواتی از طریق کانال کولر]: یا مثل بچه‌ آدم بلیت می‌گیری پا می‌شی می‌آی کارمون رو می‌بینی یا هرچی دیدی از چشــ...

روانییییییی :)))))
۱۵ مهر ۱۳۹۸
Ali
اقا رضا کار درسته نمیخوام خودم رو مقایسه ای با اقا رضا کنم ولی دیوار تیوال مخصوصا این سه چهار ماه اخیر یه جوری شده که اگر چند تا از دوستان از جمله خود شما سپهر جان نبودید و نمی نوشتید کلا انگیزه ...
لطف داری علی جان
۲۳ دی ۱۴۰۰
سپهر
هیچی دیشب که رضا اون کامنت رو لایک کرد اومدم تو صفحه اش و مشغول خوندن شدم یه دو ساعتی گیر کردم تو صفحه اش کاش باز بنویسه
ایشالا ایشالا
۲۳ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید