عجب تئاتری بود
به نظرم همه چی در بهترین حالت خودش بود. گروه اجرایی جوانان گمنامی که 18 ماه برای بهترین بودن وقت گذاشته بودند. متن جذاب و دارای لایهبندی های زیبا که تقریبا میشد هم ترس هم بغض و هم خنده رو توش تجربه کرد.
دکوری جذاب که در عین سادهبودن کاملا در خدمت متن بود. اکتها و بازی با سایهها ،موزیک همه عالی بودن به نظرم.
بعد از تقریبا ده تئاتری ک رفته بودم این تنها تئاتری بود که واقعا دوباره میخواستم ببینمش.
یه اتفاق جالبی هم که قبل اجرا افتاد این بود که یه آقای روشندلی داشتن میوندن داخل که آقای اسماعیلی در گوششون یه خوشآمدگویی اساسی گفتند.