«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
همون طور که از ورود تماشاگران بعد از شروع نمایش جلوگیری میشه ( که صد البته کار درستیه) تاخیر در شروع هم یه جورایی بی احترامی به تماشگره. اجرای امشب با حدود ۲۰ دقیقه تاخیر شروع شد و به نظرم جای یک عذرخواهی از تماشاگران خالی بود.
جدای از این مسائل تئاتر خوبی بود و کاش آقای ناصرنصیر رو بیشتر روی صحنه ببینیم.
درود بر شما تماشاگر محترم ... ممنون که به تماشای توافق نامه آمدید ....
اما بعد: جهت اطلاع شما دوست عزیز عرض کنم که نمایش ما معمولا در همه ی شب ها تقریبا حدود 7:40 آغاز شده ... ما معمولا گفتیم همکاران سالن 7:25 نهایتا ورود دهند و 15 دقیقه هم ورود و نشستن شما تماشاگران عزیز طول می کشه .... البته گاهی بارش باران و ترافیک منجر به چند دقیقه بیشتر طول کشیدن این تایم هم شده اما حقیقتا بیست دقیقه تاخیر برای خود ما هم عجیب بوده که شما فرمودید ... چراکه ما متعهدیم که نهایتا 19:40 و گاه استثنائا 19:45 شروع کنیم؛ هم به دلیل احترام به مخاطبان منظم که سر وقت حاضر شده اند و هم به دلیل نمایش بعدی که باید سالن را به موقع به ایشان بسپاریم ....
با این همه به عنوان کارگردان نمایش از شما عذرخواهی می کنم چون خود من بسیار به هدر ندادن وقت تماشاگران در هنگام ورود و به موقع شروع شدن نمایش معتقدم. پیغام تان را هم به آقای ناصر نصیر می رسانم. موفق باشید.
درود بر شما
اگر امکان یا تمایل برای استفاده از این گزینه برای کسی وجود ندارد گزینه درخواست لغو بلیت و دریافت هزینه آن نیز در اختیار ایشان خواهد بود. این گزینهها با پیامک به آگاهی ایشان میرسد.
با سپاس
حدود یه سال از این نمایش میگذره و ای دیالوگ هنوز تو ذهن من میچرخه:« من نباید یادم بره که بودم، من نباید یادم بره که هستم، من نباید یادم بره که نفس میکشم.»
عجب تئاتری بود
به نظرم همه چی در بهترین حالت خودش بود. گروه اجرایی جوانان گمنامی که 18 ماه برای بهترین بودن وقت گذاشته بودند. متن جذاب و دارای لایهبندی های زیبا که تقریبا میشد هم ترس هم بغض و هم خنده رو توش تجربه کرد.
دکوری جذاب که در عین سادهبودن کاملا در خدمت متن بود. اکتها و بازی با سایهها ،موزیک همه عالی بودن به نظرم.
بعد از تقریبا ده تئاتری ک رفته بودم این تنها تئاتری بود که واقعا دوباره میخواستم ببینمش.
یه اتفاق جالبی هم که قبل اجرا افتاد این بود که یه آقای روشندلی داشتن میوندن داخل که آقای اسماعیلی در گوششون یه خوشآمدگویی اساسی گفتند.
به طرز عجیب و غریبی باهاتون موافقم....
این کار فقط توی نمایش "کالیگولا" همایون غنی زاده اتفاق افتاد.... و البته نمایش"عاشقان سینه چاک" آقای تشکر که البته من دومی رو ندیدم،،، ولی توی برگه ی نمایش تیوالى شون اسم تمام قطعات درج شده بود...
ولی به زعم من هم این کار باید حتما انجام بشه... واقعا گاهى دنیای موسیقیایی آدم رو زیر و زبر میکنه...
بنظرم اگر فیلم اتوبوسی بنام هوس و نمایش/نمایشنامه کلفت ها توو سلیقتون هست سیزیف رو به هیچ وجه از دست ندید اما اگه اونها رو دوست نداشته باشید از سیزیف لذتی که باید رو نمی برید و بهتره سراغ آبی مایل به صورتی برید :)
اول از همه یکم تو پیدا کردن سالن مشکل پیدا کردم که زود حل شد.
در مورد خود نمایش من اصولاً مخالف هرگونه شوخی جنسی هستم. اوایل کار این به شدت تو ذوقم زد.
نمایش رفته رفته جذابتر شد برام و قسمت آخر نمایش رو خیلی دوست داشتم.
در کل طول تئاتر هم مرتب یاد درباره الی افتادم.
بازیها همه عالی بود انصافا و دکور جالبی هم داشت.
بازی نقش مهرداد رو خیلی پسندیدم.