«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
گریزلی نامگذاری خشنی بود برای این کار لطیف و نقلی
اجرا دلچسب، شریف و خوش ریتم بود و توصیه میکنم.
این هفته دو اجرای دیدنی دیدم یکی این کار و همینطور دریم لند
سپاس از توجهتون
واقعن امیدوار بودم کار هیجان انگیزی رو ببینم
ولی مواردی که برشمردم مانع شد
بهرحال براتون با این روحیه ی انتقاد پذیری بهترین ها رو ارزو دارم.
تیاتر هامون (باران سابق) هم واقعن نوسازی خوبی درش صورت گرفته مخصوصا درب دوم سالن که ورود متاخرین رو بدون مزاحمت برای بقیه فراهم میکنه.
کار جمع و جور و شیکی رو شاهد بودم
بازیها بالغ و دلنشین
متن با ایده ناب اما پردازش ایده راصی کننده نبود
دیالوگها قابل تامل و کار درست گرچه سیاست زدگی و تکرار هم درش رخنه کرده که قابل پرهیز مینمود.
دکور و کارگردانی خنثی
بنظرم کار روبراه بود و محترمی برای دیدن
بازیها در نیومده بود
منن چنگی به دل نزد
کارگردانی حسش نکردم
دکور و جانمایی رنج آور ( مخصوصا دوتا روشنایی وسط صحنه)
سالن عین این روزها رو مخ و گرم
بهرحال حظی نبردیم از این شب مرداد
خداروشکر پس یادداشت کاربران تیوال براشون اهمیت داره ، ترتیب اثر میدهند.البته چیزی که دوستان تحت عنوان "روشنایی" ازش نام می برن دو تا به اصطلاح تیر چراغ برق در خیابان بود که روشنایی هم نداشت صرفا دکور صحنه بود ولی جلو دید تماشاگر رو می گرفت.
تیر چراغ برق ها بودن
ولی نور آزار دهنده ای نداشتن
ولی جلوی دید رو تا اندازه ای رو می گرفتن
من کلا این مدل صحنه رو دوست ندارم
مخصوصا اینکه روبرو هم دوستان دیگه نشستن و حواسم پرت میشه
متن و بازنویسی انجام شده قابل اعتناست با یک ایده قابل باور
بازی ایوب خان چشم نواز و ۳ کاراکتر با بازیهای متوسط
نقطه بهبود کار بنظرم رها شدن از شوخیهای تکرار شونده ی سطح پایین لفظی خواهد بود.
شاید زود باشه ولی بنظرم کار درنیومده بود.
بازی آقای مولویان مخصوصا در دوره مستی شون خیلی به چشم میوومد ولی بقیه بازی ها متوسط ( حتی آقای سیدی در دوره آشفتگیشون بنظرم مصنوعی)
از منظر سناریو منطق روایی داستان باگ داشت و سیر تحولات انسانی و اتفاقات
اقناع کننده گی مطلوبی نداشت.
آقای خطیبی
منظور من روایت خود اجرا از کار نویسنده شهیر بود، این تحول یک شبه پدر و مخصوصا پسر خانواده برای من مخاطب باور پذیری محدودی داره که شاید از بازی ها و البته خط داستانی کار متاثر شده باشه.
اینکه کار رواشناسانه و محتوی محور هست وسواس مخاطب رو برای درک عمیق تر از شخصیت ها رو بیشتر ... دیدن ادامه ›› میکنه
در هر حال به قضاوت من اپیزود پایانی اجرا برعکس اپیزود ابتدایی نتونست همراهی جانانه ای رو از سمت مخاطبین با خودش داشته باشه.
اقای میرقاسمی ممنونم بابت توجه تون
اجرای اثر نعل به نعل نیست ولی مطلقا هیچ تغییر شخصیت پردازی یا ساختاری مطلقا اعمال نشده
تحول یک شبه ی پدر تلاش بی نتیجه ای ست برای نغلطیدن در سرنوشت محتوم خود و خانواده اش
این کار نوعی اگراندیسمان مفهومی و دراماتیک است
نفرین قحطی زده گان در سه پرده و سه روز متوالی و از پی هم اتفاق می افتد
❤️
دیدمش
با نیم ساعت تاخیر شروع شد ( گویا فقط بدلیل تاخیر مهمان ویژه اجرا آقای مسعود خان کیمیایی)
صدای هواساز سالن در شروع اجرا شنیدن دیالوگ ها رو نامیسر کرده بود و بعد از تذکر و خاموش شدن تحمل گرما رو .
سالن مملو بود مهمانان گروه اجرایی که تو خود حدیث مفصل بخوان.
اما برسیم به خود اجرا؛
متن جذاب نبود ولی توش نوستالژی داشت برای بچه های دهه شصت
بازی ها روان بود و بازیگردانی کار بچشم میومد ولی دلنشین نبودن
نورپردازی تقریبن نداشت و صحنه پردازی دم دستی کار شده بود.
کار همانند کارهای مهمان ویژه اش به شکل مستقیم و رنج اوری به بیان مشکل میپردازه اونهم در لایه کاملن بیرونی و فیلمفارسی طوری.
اجرای لطیف از بابت بازی های بی پیرایه و طبیعی و متنی نچندان بی نقص ولی نوستالژیک
صحنه پردازی و کارگردانی رو با توجه به جوان بودن تیم کار خواهید پسندید
یه کار بی ادعا که حرفی برای زدن داره هرچند با ریتمی کند و خلا های نمایش نامه ای اون رو تثبیت نمیکنه
کار رو به توصیه آقای سوبژه و بهمراه سه نفر از دوستانم دیدیم
نظم و کیفیت سالن استاد انتظامی رو که استحضار دارید
بازی ها قابل احترام و مفرح اند. با تاکید روی آقای برقعی
متن تئاتری- انتقادی با خلق موقعیت های ریز کمدی
بنظرم سرفصلهای متعددی از نقد درش گنجونده شده که بانقد " چرایی کارگردان" به وجدم آورد.
همراهانم به جز یکی از کار بهره ای نبردند ولی اجرای محترم و متفکری رو شاهد بودم.
پارامترهای جذابیت معمول شده ی کارهای امروز که فراموش کنیم کار برای دیده شدن پتانسیل خوبی داره مشخصا برای کسانی که در فضای حرفه ای تیاتر نفس میکشند.
❤️❤️❤️
جناب مهندس میرقاسمی نازنین
امیدوارم براتون لذت بخش بوده باشه
این اثر چند وجهی است و میشه از جهات مختلفی به تماشای این اجرا نشست امیدوارم که خیلی زود دوباره همراهتون باشم تا دربارش باهم گپ بزنیم
امشب با حدود ۲۰ نفر دیگه کار رو دیدم
متن حرف داشت ولی بنظرم یه جاهای کار می لنگید
ریتم و بازیها متوسط با صدای صحنه مزاحم
موسیقی کمکی به کار نکرده بود
بنظرم انتخاب بازیگر و کارگردانی هم محل بحث میتونه باشه
طراحی صحنه هم که ابتدایی
جزو کارایی بود که دیدنش چیزی رو بهتر نمیکنه حتی حال رو.
امشب بعد دیدن یه کار نچسب عصرگاهی بدیدنش نشستم
اجرا توش انرژی و خلاقیت ، موزیک و حرکت هست
بازیهاش رو با تلاش و هماهنگی دراورده بودن و دلنشین
متن از مغز داستان ابولقاسم خان فردوسی جون میگیره ولی با قلم امروز روانش کردن که گاه و بیگاه تو ذوق میزنه
یکم صبوری کنین کارش بی نصیبتون نمیزاره.
من دیشب دیر رسیدم اجرا و برعکس سالنهایی که راه میدن و طرف اون وسط مسطلا جاشه و میره همونجا هم میشینه ، برای همراه من توضیح داده یودن که چون یک نفرتون دیر میاد دیگه نمیشه برید سرجای خودتون ردیف 2 بنشینید و هروقت بیان میتونیم ردیف آخر براتون صندلی بذاریم که خب ما کلی خوشحال شدیم . میخوام بگم که بنظرِ من نوعِ راه دادنشون منطقی بوده ، نبود اینطور؟
مرسی از اشتراک گذاری تجربتون؛
ولی واقعیتش از لحاظ منطقی و حرفه ای واقعیت تمرکز توی اجرا چه برای بازیگر و چه تماشاچی حائز اهمیت فراوان و حیاتیه .
میشه که انعطاف پذیر باشیم مثه خیلی از موضوعات روزمره بگیم حالا یه کاریش بکن اما بنظرم قاطعیت در این قبیل موضوعات باعث عدم تکرار و زمانشناسی میشه.
پ.ن منم برام اتفاق افتاد که همراهم دیر کرد ولی اجرا رو در عین ناباوری از دست دادم ):
روایت و بازیها سطحی جلوه میکنه و در نیومده بود
کارگردانی و طراحی رو دنبالش نباشین
متن یه سورپریز با ایده هالیودی داشت (شاید برای شما هم اتفاق ببافته) همچنین شخصا لفاظی مستقیم پیرامون تلخی رو لزوما منشا اثر نمیدونم