با سلام
سفر خسرو به مسکو سفر قهرمانی است که در همان آغاز سفر دیپورت شد! حکایت سفر هزاران جوانان با انگیزه و پرشور درگستره هنر و نمایش که هنوز قدم اول را برنداشته، محتوم به سرکوب و سرخوردگیاند. این نمایش یک هشدار جدی است به مسئولین هنر نمایشی که اگر انگیزه و عشق و پتانسیل این جوانان جدی گرفته نشود، عاقبتی جز تلخکامی و یاس در بر ندارد و کشوری که جوانانش دچار یاس شوند یعنی سفری که در شروع خفه شده و باید کاری کرد.
حین تماشای نمایش با بازی خوب بازیگران و تعلیقی که حتی آن هم کنایه از بی سرانجامی دارد، بیشتر از اینکه به طنزهای کلامی یا اجتماعی بخندم بهعنوان یک نویسنده و فعال در حیطه ادبیات کودک و نوجوان، آینده نوجوانان را مبهم دیدم و دلم به درد آمد بابت خندههایی که در پس خود غمی عمیق نهان دارند.
ضمن تشکر و تبریک از کارگردان و بازیگران و عوامل نمایش بهخاطر جسارتی که در این کار به نمایش گذاشتند، امیدوارم واقعا از عمق وجود امیدوارم دفعه بعد از این گروه کاری ببینم که تماشاچیان را به عشق و شور و نشاط درونشان وصل کند.
به امید روزی که جوانان ما در اجرای نمایش چو الماس بدرخشند و آزادانه و بدون هراس آنطور که میخواهد آن را صیقل دهند.
با سپاس منیژه پدرامی