در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امیر فلاح درباره نمایش حظیان: در زندگی وقتی اقدام به انجام کاری کرده یا هدفی را دنبال می‌کنیم زنجی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:16:11

در زندگی وقتی اقدام به انجام کاری کرده یا هدفی را دنبال می‌کنیم زنجیره‌ای به وجود می‌آید که سوژه مدنظر ما را به واسطه مفهومی به نام اشتیاق (Desire) به هدف متصل می‌کند. در این حالت وقتی به هدف دسترسی پیدا می‌کنیم ، این هدف می‌تواند انتزاعی یا ملموس باشد و همواره یک واقعیت قابل دسترس یکی از ارکان این زنجیره خواهد بود. اما حالتی وجود دارد که در آن این زنجیره مختل شده و واقعیتی موهومی و غیرقابل دسترس در انتهای این فرایند حاصل خواهد شد. هذیان (Delirium) زمانی اتفاق می‌افتد که ما دیگر نمی‌توانیم از سوژه به سمت هدف حرکت کنیم و واسطه اشتیاق کارکردی دیگر پیدا خواهد کرد. در یک عمل ارادی یا غیرارادی عادی هر سوژه به هدف خود رسیده و اشتیاق به هدف آن عمل را برای افراد واقعی خواهد کرد. به عنوان مثال عمل غذا خوردن سوژه‌ای است که میل ما به رسیدن به آن باعث می‌شود به سمت آن حرکت کرده و از رسیدن به این هدف واقعی لذت ببریم. در حالت هذیان میل به هدف جایش را به میل به سوژه خواهد داد و توهم (illusion) رسیدن به سوژه صرف به وجود می‌آید. دیگر شیئی مدنظری در این زنجیره نبوده و اشیا و تصوراتی موهومی در این فرایند پدیدار می‌شوند. سوژه به سمت سوژه مطلوب دلخواه خود حرکت کرده و زنجیره‌ای از سوژه‌های صرف بدست می‌آیند. هنگامی که هدف هم سوژه می‌شود عمل انجام‌شده در این فرایند به یاوه‌سرایی ، هذیان ، پریشان‌گویی یا توهم منجر خواهد شد. لذت در یاوه‌گویی مکانیسمی دفاعی در انسان‌هاست که ناخودآگاه در آن‌ها صورت می‌گیرد (فروید). هنگامی که کودک با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار می‌کند و حرف‌های بی‌معنی می‌زند ، پسرها تلاش می‌کنند تا در مقابل دخترها به هر نحوی که شده جذاب به نظر بیایند و شوخی‌های بی‌معنی می‌کنند ، دانشجوها که میل به تغییر اوضاع اجتماعی در کشور خود دارند و در واقعیت کارهایشان بی‌ثمر و بی‌نتیجه باقی می‌ماند ، معتادان که واقعیت را به شوخی گرفته و در عمل جز دور باطل زدن در زنجیره‌ سوژه‌های خیالی کاری از پیش نمی‌برند و غیره ، مثال‌هایی از هذیان‌گویی و لذت بردن از یاوه‌گویی هستند. در این حالات سوژه برای دفاع از خود فقط به سوژه می‌پردازد و عملا حرکتی به سمت هدف وجود ندارد. در حالت‌های پیچیده‌تر فرایند حل مسئله در زندگی عادی مختل خواهد شد و فرد ... دیدن ادامه ›› دست به کارهایی مهلک و خطرناک زده و مرگ جای زندگی را می‌گیرد. به عنوان مثال رابطه عاشقانه ناکام‌‌مانده فرد را در توهم سوژه دلبخواه خود نگه می‌دارد و توهم واقعیت جای خود واقعیت را می‌گیرد. فرد به جای تلاش برای حرکت به سمت هدف خود فقط در سوژه مدنظر حرکت می‌کند و حرکت از سوژه به سوژه باعث ایجاد هذیان در فرد خواهد شد. اشیای سمبلیک زندگی جایشان را به سمبل مرگ داده و سوژه میل به مرگ پیدا خواهد کرد. فردی که از بیرون به دنیای درون آن شخص نگاه می‌اندازد چیزی جز سوژه مرگ پیدا نخواهد کرد و دلیل آن چیزی جز غوطه‌وری و زندانی شدن در زنجیره سوژه‌ها نبوده و عدم توانایی حل مسائل به خاطر نرسیدن به هدف فرد را از پای درخواهد آورد. حالت‌های مختلف مرگ اعم از قتل نفس ، میل به قتل دیگری و لذت از نابودی خود و دیگران پدیدار شده و مکانیسم دفاعی فرد چیزی جز پرداختن به سوژه مرگ نخواهد بود. زنجیره حرکتی سوژه به هدف حول مرگ چرخیده و هر شیئی واسطه در این میان به علت سکون از زندگی به سمت مرگ حرکت کرده و هذیان و مرگ‌اندیشی به یک نسبت متناسب با هم در زندگی فرد تغییر خواهند کرد. به میزانی که فرد مرگ‌اندیش شده و از سوژه به سمت سوژه حرکت می‌کند ، هذیان‌گویی و لذت در یاوه در او بیش‌تر و بیش‌تر خواهد شد. زبان به عنوان بازنمای پدیده منطق در انسان‌ها کارکرد خود را از دست می‌دهد و غیرمنطقی بودن جای منطق را گرفته و توهم بدست آمده زندگی فرد را به مرگ تبدیل خواهد کرد. رابطه مستقیمی بین ذهن و توهم واقعیت شکل می‌گیرد و تصویر بدست آمده در زندگی فرد به چیزی جز خود زندگی (هدف) گره خورده و تصویر و تصور مرگ جای آن را پر خواهد کرد.